مروری بر مکاشفه

من متوجه هستم که بسیاری از کسانی هستند که ابتدا به اینجا می آیند زیرا فکر می کنند می توانند به سرعت ماهیت آنچه در این وبلاگ ارائه شده است را در یک "خواندن" درک کنند. بخش غم انگیز این است که بیشتر شما به سرعت این مفهوم را دریافت خواهید کرد، اما باز هم مکاشفه خود عیسی مسیح را در قلب و روح خود از دست خواهید داد – و اگر آن را از دست داده باشید، چه می فهمید؟ باشد که خدا به شما کمک کند زیرا شما متوجه نمی شوید که چقدر به شدت به کمک او نیاز دارید! با این حال، من این نمای کلی را برای کسانی که قلب یک خدمتگزار واقعی و وفادار عیسی مسیح را دارند یا میل دارند ارائه می کنم. و برای بقیه شما رحمت می کنم.

واقعیت این است که هیچ نوشته یا درک هیچ انسان فانی نمی تواند «مکاشفه عیسی مسیح» را به طور کامل درک کند یا توضیح دهد. "خدا" یک موضوع بسیار بزرگ است! به همین دلیل است که پولس رسول در اول قرنتیان 13: 8-10 می گوید:صدقه هرگز شکست نمی خورد: اما اگر نبوت هایی باشد، شکست خواهند خورد. اگر زبانها باشد، آنها متوقف خواهند شد. اگر علم باشد، از بین خواهد رفت. زیرا تا حدودی می دانیم و تا حدودی پیشگویی می کنیم. اما هنگامی که آن چیزی که کامل است بیاید، آنگاه آن چیزی که جزئی است از بین خواهد رفت.» بنابراین باید درک کنید که این وبلاگ فقط بهترین تلاش یک نفر برای توضیح است، و من بر خلاف یک وبلاگ معمولی، هر از گاهی به عقب برمی گردم و یک ورودی یا صفحه را ویرایش می کنم. یوحنای رسول آن را این گونه بیان می کند: «و همچنین بسیاری از کارهای دیگر که عیسی انجام داد، که اگر هر کدام نوشته شوند، گمان می کنم که حتی خود جهان نیز نمی تواند حاوی کتاب هایی باشد که باید نوشته شود. آمین.» (یوحنا 21:25) امید و دعای من این است که تلاش من در این وبلاگ مایه برکت و کمک معنوی برای کسانی باشد که با قلبی متواضع و واقعی او را طلب می کنند.

در اینجا یک لینک به یک بسیار بالا است نمای کلی مکاشفه در قالب ارائه (هم به عنوان سند Google و هم در قالب PDF.

بقیه موارد در اینجا بهترین تلاش من برای یک مرور مختصر، اما بسیار دقیق تر از ارائه شده در ارائه بالا است:

فصل 1 - عیسی نازل شد

جان در جزیره پاتموس

اگر صفحه وب «مقدمه» را در این وبلاگ خوانده‌اید (اگر مطالعه نکرده‌اید، لطفاً آن را بخوانید)، بیشتر فصل اول مکاشفات را مرور می‌کند. در آغاز، جان، خدمتگزار وفادار خداوند و «برادر و همراه در مصیبت» را در جزیره پاتموس می‌بینیم که «به خاطر کلام خدا و شهادت عیسی مسیح» مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در این وضعیت به ظاهر تاریک (جالب است که حتی تاریخ به ما می گوید که کسانی که به پاتموس تبعید شده بودند مجبور شدند در معادن غار تاریک آنجا کار کنند) خود عیسی مسیح در حالی که یوحنا در روح پرستش است ناگهان به او نفوذ می کند. توجه: نگرش ما نسبت به خدا در شرایط زندگی مهم است. ما می‌توانیم از طریق عیسی مسیح شکرگزاری کنیم (حتی در زمان‌های بد) یا می‌توانیم تلخ و شاکی شویم. کسی که در شرایط تلخ است می تواند از عیسی کمک بخواهد و او رحم خواهد کرد. اما مراقب باشید که این کار را با نگرش تلخ و خودپسندانه انجام ندهید. زیرا عیسی خود را به شیوه ای خوشایند برای آن شخص آشکار نخواهد کرد.

عیسی ابتدا شایستگی، جلال و عظمت خود را به یوحنا نشان داد. عیسی به یوحنا نشان داد که او هنوز «شاهزاده پادشاهان زمین» است. (مکاشفه ۱:۵) علیرغم آزار و شکنجه هایی که علیه کلیسا انجام شده بود، و بسیاری از جعلیاتی که قبلاً با آموزه های دروغین خود از کلیسا جدا شده بودند، عیسی همچنان پادشاه پادشاهان و خداوند اربابان است. اراده عیسی هنوز در حال انجام است و مردم اجازه دارند که انتخاب کنند. اما آنها همچنان در پایان خود حساب انتخاب های خود را خواهند داد، جایی که "هر زانو در برابر من خم خواهد شد و هر زبانی به خدا اعتراف خواهد کرد." (رومیان 14:11)

سپس به یوحنا دستور داده می‌شود که «آنچه را دیدی و آنچه هست و چیزهای بعدی را بنویسد» (مکاشفه 1:19). این به این دلیل است که بندگان واقعی عیسی مسیح بتوانند آن را دریافت کنند و تشویق شوند که وفادار و راستین باشند. عیسی دقیقاً به یوحنا دستور می‌دهد که می‌خواهد پیام به چه کسی ارسال شود، و با این کار او خادمان وفادار خود را بیشتر توصیف می‌کند. این کسانی هستند که خود او در میان آنهاست: کلیسای او و پیام رسانان یا فرشتگان وفادار او. کلمه فرشته در اصل به معنای «پیام‌آور» است و این افراد شامل افرادی می‌شود که خداوند آنها را برای موعظه پیام خود فرا خوانده است. خدا همیشه از مردان و زنانی استفاده می‌کند که کاملاً تحت کنترل او هستند (مکاشفه 1:20 می‌گوید کسانی که «در دست راست من هستند») تا پیام واقعی انجیل خود را به سایر مردم برساند.

عیسی 7 کلیسا را شناسایی می کند (که آنها را نیز به عنوان "شمعدان" یا 7 چراغ از یک شمعدان معرفی می کند - که نشان دهنده همان شمعدانی است که در خیمه عهد عتیق بود) و به یوحنا دستور می دهد که پیام مکاشفه را به کلیسای واقع در: افسس بفرستد. 1)، اسمیرنا (2)، پرگاموس (3)، تیاتیرا (4)، ساردیس (5)، فیلادلفیا (6)، و لائودیسه (7).

فصل 2 و 3 - "به رسولی که کلیسا را تغذیه می کند ..."

او سپس یک پیام بسیار خاص به هر فرشته/قاصدی که مسئول تغذیه کلیسا است ارائه می‌کند و قبل از هر پیامی با این جمله می‌گوید: «من کارهای تو را می‌دانم» بیان می‌کند که او کاملاً درک می‌کند که آنها از نظر معنوی کجا هستند، و هر پیام را دقیقاً با همین موضوع به پایان می‌رساند. هشدار: "کسی که گوش دارد، بشنود که روح به کلیساها چه می گوید."

بسیار واضح است که مکاشفات یک پیام روحانی است و بدون روح خدا نمی توانید آن را دریافت کنید. پس بر خواننده واجب است که خود را بررسی کند تا وضعیت روحی آنها و اینکه آیا مطیع خدا بوده است را بفهمد تا در موقعیتی قرار گیرد که روح خدا با آنها باشد. «اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید. و من از پدر دعا خواهم کرد و او تسلی دهنده دیگری به شما خواهد داد تا تا ابد با شما بماند. حتی روح حقیقت; که جهان نمی تواند او را بپذیرد، زیرا او را نمی بیند و نمی شناسد. اما شما او را می شناسید. زیرا او با شما ساکن است و در شما خواهد بود.» (یوحنا 14:15-17)

کل کتاب مقدس (از جمله مکاشفات) مربوط به بندگان واقعی خدا در هر عصری از زمان است. پیام مکاشفه برای آن جماعت های خاص واقع در آن 7 شهر فرستاده شد و قسمت خطاب به هر یک دقیقاً وضعیت معنوی و نیاز آنها را در آن زمان مشخص کرد. اما، مانند کل کتاب مقدس، پیام مکاشفه با شرایط و نیازهای معنوی کلیسا در هر عصری مرتبط است. و سرانجام، پیام مکاشفه هنوز هم بسیار مرتبط است، و به شرایط و نیازهای روحانی امروز کلیسا می پردازد.

7 عصر کلیسا از روز انجیل

بنابراین درک کنید که پیام مکاشفه نه تنها 7 کلیسا در آسیا را مشخص می کند، بلکه 7 دوره کلیسایی "روز انجیل" یا دوره زمانی از زمانی که مسیح برای اولین بار به دنیا آمد و انجیل را تأسیس کرد را نیز مشخص می کند. زمان پایان نهایی این جهان این ممکن است در نگاه اول چندان آشکار به نظر نرسد، اما با مطالعه و موعظه پیام از یک زمینه معنوی، بسیار روشن می شود که دوره هایی از زمان در طول تاریخ «روز انجیل» وجود داشته است که این «7 کلیسای آسیایی» روحانی خاص وجود داشته است. شرایط و نیازها به ویژه وجود داشت. «عصر کلیسای افسوس» و «عصر کلیسای اسمیرنا» و غیره وجود داشته است که در آن شرایط و نیاز معنوی خاصی حاکم بوده است. آنها می توانند و امروز به عنوان درسی به ما کمک کنند تا ببینیم و درک کنیم که چگونه شرایط روحانی در گذشته به وجود آمدند و چگونه بندگان واقعی خدا توانستند بر آنها غلبه کنند - دقیقاً مانند آنچه پولس رسول به قرنتیان توضیح داد: آنها همچنین می‌توانستند از سابقه شرایط روحانی گذشته بیاموزند: «اکنون همه این چیزها به عنوان نمونه برای آنها اتفاق افتاد: و آنها برای پند و اندرز ما نوشته شده‌اند. بنابراین، کسی که فکر می کند ایستاده است، مراقب باشد که مبادا سقوط کند. (اول قرنتیان 10:11-12)

اکنون این بدان معنا نیست که فقط آن شرایط روحانی در آن زمان وجود داشته است، زیرا کل کتاب مقدس، از جمله مکاشفات، برای هر عصری از زمان است تا همه بتوانند درک معنوی مورد نیاز خود را در هر زمانی داشته باشند. کل کتاب مقدس به نفع هر فرد در هر عصری است. و به‌واسطه روح خدا، خدا همیشه یک خدمت واقعی داشته است که به بهترین نحوی که در آن زمان درک می‌کردند، درس‌های روحانی تمام کلام خدا را که می‌دانستند به کار می‌بردند. (وقتی کسی آن را خارج از مکاشفه شرایط معنوی می گیرد و شروع به تمرکز بیشتر روی چیزها و وقایع تحت اللفظی می کند: این چیزی است که می تواند باعث سردرگمی شود.) و برای برداشتن آن یک قدم دیگر، به کسی که به ویژه با نبردهای کلیسا آشناست. در این روزهای آخر، همه این شرایط روحانی «7 کلیسای آسیا» دوباره ایجاد شده است و اگر می‌خواهیم در مسیر با بندگان واقعی عیسی مسیح، کلیسای واقعی خدا باقی بمانیم، باید به آنها رسیدگی شود! بله، کل مکاشفه عیسی مسیح به ویژه با نیازهای امروز ما مرتبط است!

در کلیسای ششم، فیلادلفیا، عیسی به آنها می‌گوید: «دری باز گذاشته‌ام و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را ببندد». اما در عصر کلیسای بعدی، لائودیسه، در دیگری را می‌بینیم که بسته است، که عیسی در آن می‌کوبد و از آنها می‌خواهد که باز کنند. وزارتخانه ای که آنقدر احساس اعتماد به نفس می کنند که دلشان را بسته اند. عیسی می گوید: باید به روی من باز شوی تا غلبه کنی.

بنابراین برای غلبه، امروز باید دوباره قلبمان را باز کنیم. سپس مانند یوحنا، بعداً خواهیم دید که دری که عیسی در فیلادلفیا باز کرد، هنوز باز است!

«بعد از این نگاه کردم و اینک دری در آسمان گشوده شد و اولین صدایی که شنیدم مانند شیپور بود که با من صحبت می کرد. که گفت: «بیا اینجا تا چیزهایی را که باید بعد از آن باشد به تو نشان خواهم داد.» ~ مکاشفه 4:1

فصل 4 - در روح پرستش در اطراف عرش خدا

پس از خطاب خاص به هر کلیسا، ما یوحنا را هنوز در روح پرستش می یابیم. در نتیجه او خود را می‌یابد که می‌تواند به گروهی از فرشتگان بی‌شمار در اطراف عرش خدا بپیوندد. اکنون یحیی انسانیت خود را از دست نداد، او توانست «در روح» باشد، درست همانطور که پرستندگان واقعی در هر زمان می توانند باشند - طبق کتاب مقدس: «اما شما به کوه سیون و به شهر سیون آمده اید. خدای زنده، اورشلیم آسمانی، و به گروه بی‌شماری از فرشتگان، به مجمع عمومی و کلیسای نخست‌زادگان که در آسمان مکتوب شده‌اند، و به خدای قاضی همه، و به ارواح انسان‌های عادل که کامل شده‌اند.» عبرانیان 12:22-23)

فصل 5 - بره خدا

در حالی که "در روح" یحیی به او آشکار کرد که فقط "بره خدا که گناه جهان را می برد" (یوحنا 1:29) توانایی باز کردن درک کلام خدا را با حذف کردن 7 مهر بر کتاب در «دست راست او که بر تخت نشسته است.» فقط با خون بره که گناهان ما را می‌شوید، می‌توانیم «دوباره متولد شویم» و سپس مجموعه‌ای از چشمان روحانی جدید داشته باشیم که می‌توانند چیزهای عمیق روحانی را ببینند و درک کنند. به همین دلیل است که عیسی به یکی از تحصیلکرده‌ترین مردان کتاب مقدس در آن زمان گفت: «تا مردی از نو متولد نشود، نمی‌تواند ملکوت خدا را ببیند.» (یوحنا 3:3) دیدن «پادشاهی خدا» واقعی ارتباط زیادی با مکاشفه ها دارد: همه چیز مربوط به ملکوت عیسی است و نه ملک ما. آه چه مکاشفه غم انگیز و غم انگیزی برای بسیاری از مردم! به همین دلیل است که بسیاری حتی تمایلی به بررسی صمیمانه آن ندارند.

شما در مکاشفه فصل 4 و 5 متوجه خواهید شد که در جایی که مردم در یک روح واقعی پرستش در اطراف تاج و تخت خدا هستند، جایی که فقط خدا و پسرش، بره خدا را پرستش می کنند، که نمی بینید: واعظان بزرگ. بسیاری از ادیان، کلیساها را تقسیم کردند، و آموزه های بسیاری ارائه نشد. زیرا هنگامی که همه واقعاً قلب خود را به خدا داده اند و فقط او را می جویند و او را پرستش می کنند، خواهید یافت: «یک بدن و یک روح است، چنانکه شما به یک امید دعوت خود خوانده شده اید. خداوند واحد، ایمان واحد، تعمید واحد، خدای واحد و پدر همه، که بالاتر از همه، و به واسطه همه، و در همه شماست.» (افسسیان 4:4-6) زیرا پرستندگان جعلی و آموزه‌های دینی دروغین نمی‌توانند در برابر حضور واقعی خدای متعال بایستند: «بنابراین بت‌پرستان در داوری و گناهکاران در جماعت صالحان نمی‌ایستند.» (مزمور 1:5)

فصل 6 - بره خدا 7 مهر را باز می کند

عیسی اسب سوار اسب سفیدبنابراین، عیسی، بره خدا، شروع به باز کردن مهرهای کتاب می کند و بلافاصله ما نه تنها پادشاه واقعی پادشاهان را می بینیم که «فتح و فتح» پیش می رود، بلکه می بینیم که جنگی علیه دیگران در جریان است. نیروهای مخالف. اسب ها و سواران آنها پادشاهی هایی را نشان می دهند که به نبرد می روند. اما این‌ها آنطور که مردم معمولاً فکر می‌کنند پادشاهی‌های تحت اللفظی نیستند، زیرا مکاشفه‌ها یک کتاب روحانی است که نبردهای روحانی را توصیف می‌کند.

پس در این نبردها چه چیزی در خطر است؟ با ارزش ترین چیزهایی که بر روی زمین وجود دارد: قلب ها (که به آنها ارادت دارند) و روح های جاودانه مردم! در حالی که شیطان ممکن است از پادشاهی ها و کشورهای زمینی برای انجام کارهای کثیف خود استفاده کند، این فقط "وسیله ای برای رسیدن به هدف" است. در این مورد اشتباه نکن؛ هدف نهایی مالکیت قلب و روح افراد است. در عشق و ارادت کامل به ما، خداوند عیسی مسیح بهای نهایی را برای خرید عشق کاملاً فداکار و نجات روح شما پرداخت. شیطان از هر وسوسه نفسانی و تعلیم فریبنده استفاده کرده و استفاده می کند تا شما را از بردن به مسیح باز دارد، یا شما را از وفاداری به او منصرف کند. آیا می دانید امروز در کدام سمت نبرد هستید؟ آیا شما کاملاً به عیسی وفادار هستید؟

همیشه یکی از نتایج هر جنگی چیست؟ آزار و اذیت و تلفات. در یک جنگ معنوی مسیحی واقعی، این آزار و اذیت و کشتن کسانی است که صادقانه به عیسی مسیح فداکار هستند (زیرا مسیحیان واقعی هرگز با شمشیر و تفنگ واقعی برای کشتن و نابودی کسانی که مانند آنها ایمان ندارند بیرون نیامده‌اند.) آزار و اذیت علیه مسیحیان واقعی دقیقاً همان چیزی است که در بسیاری از روزهای انجیل اتفاق افتاده است، «روزی» که از زمانی که مسیح برای اولین بار به زمین آمد آغاز شد.

مهر پنجم

بنابراین، چهار مهر اول که باز می شود، چیزهای زیادی را در مورد چگونگی این نبرد روحانی در طول روز انجیل به ما نشان می دهد - و سپس مهر پنجم نتیجه این نبردها را نشان می دهد: «و چون مهر پنجم را باز کرد، زیر محراب دیدم. ارواح آنانی که به خاطر کلام خدا و شهادتی که داشتند کشته شدند: و با صدای بلند فریاد زدند که ای خداوند مقدس و راستین تا کی قضاوت نخواهی کرد و انتقام خون ما را نخواهی گرفت. آنها که بر روی زمین ساکن هستند؟ و جامه های سفید به هر یک از آنها داده شد. و به آنها گفته شد که باید مدتی استراحت کنند، تا اینکه هم خدمتکاران و برادرانشان که باید کشته شوند، برآورده شوند.» (مکاشفه 6:9-11) توجه: کتابهای تاریخی بسیاری در مستندسازی این آزارهایی که علیه مسیحیان انجام شده است نوشته شده است. شاید رایج ترین مورد شناخته شده "کتاب شهدای روباه" باشد.

علاوه بر این، ما نیاز داریم که دو چیز بسیار مهم دیگر را ببینیم که در مهر پنجم به ما نشان داده شده است، زیرا روش خدا برای انجام کارها و آشکار کردن چیزها با نحوه انجام آنها متفاوت است. اما راه خدا کامل است و بسیار بالاتر از راه ماست.

  1. اول، ما از مکاشفه 6:11 می بینیم که آزار و اذیت مسیحیان واقعی تحقق پیشگویی است. خدا می‌دانست که این اتفاق خواهد افتاد، و علی‌رغم آنچه افراد شرور و رهبران مذهبی شرور فکر می‌کردند برای برنامه‌ی خود انجام می‌دهند، اراده خدا انجام شد. عشق واقعی به پسرش، عیسی مسیح، در زندگی کسانی که آزار و اذیت و کشته شدند، صادقانه و صادقانه نشان داده شد. علاوه بر این، این شهادت مؤمنان، شاهدی نیرومند بر کسانی بود که آنها را آزار می‌دادند و راه را برای دیگر ارواح فراهم می‌آورد تا نور عظیم و تفاوت لطف الهی را در زندگی جفا شدگان در مقایسه با خودخواهی رقت‌بار جفاگران ببینند. .
  • ثانیاً، مانند پرستندگان اطراف عرش خدا در مکاشفه‌های فصل 4 و 5، ما نیز در زیر محراب قربانی نمی‌بینیم: واعظان محبوب در زمان بزرگ، و همچنین نمی‌بینیم که مردم بر سر آموزه یا دستور کار مورد علاقه خود بحث و دعوا کنند. اما ما می بینیم که «ارواح کسانی که برای کلام خدا و شهادتی که داشتند کشته شدند» (مکاشفه 6:9). آنها شهادت عیسی مسیح را داشتند، نه برنامه یا هدف خودشان. فداکاری خالصانه و شخصی همیشه جزء کلیدی عبادت واقعی بوده است و نمی توان آن را با تفرقه و رفتار نفرت انگیز علیه دیگری انجام داد. «پس اگر هدایای خود را به قربانگاه بیاوری و در آنجا به یاد بیاوری که برادرت علیه تو کاری دارد. هدایای خود را در مقابل قربانگاه بگذار و برو. ابتدا با برادرت آشتی کن و سپس بیا و هدیه خود را تقدیم کن.» (متی 5:23-24)

به دلیل پنهان ماندن کتاب مقدس در قرون تاریکی، و فقدان آموزش که در میان اکثریت غالب بود، بسیاری فرصت نداشتند تا درباره همه آموزه‌ها و آموزه‌های کتاب مقدس بدانند. با این حال، بسیاری هنوز عیسی مسیح و عشق بزرگ او را از طریق هدیه رایگان نجات می شناختند. ممکن است دانش اعتقادی بزرگی وجود نداشته باشد، اما در محراب عشق کامل ایثارگرانه، تقسیم بندی وجود ندارد! ما به شدت به عشق فداکارانه بیشتری نیاز داریم که امروز در محراب معنوی قربانی عرضه شود. خیلی ها دانش دارند، اما عشق فداکارانه ندارند. شما هرگز تنها با جمع کردن مردم حول آموزه ها و مفاهیم، هر چقدر هم که درست باشند، وحدت ایجاد نمی کنید. شما باید همچنین آنها را به جمع شدن در قربانگاه عشق قربانی هدایت کنید!

مهر ششم

هنگامی که بره خدا مهر ششم را گشود، مکاشفه عشق قربانی که با باز شدن مهر پنجم نشان داده شد، مسیحیان واقعی را الهام بخشید. زمان آن فرا رسیده بود که همه مسیحیان واقعی عقاید مذهبی را که انسانها در طول اعصار خلق کرده بودند کنار بگذارند و با وحدت واقعی کلام خدا و روح القدس خدا را بر تخت بپرستند. در اواخر دهه 1800 و اوایل دهه 1900، این در واقع شروع به وقوع کرد، و کلیسای واقعی خدا دور هم جمع شد و برای کسانی که هر نوع تشخیص روحانی داشتند، بسیار قابل مشاهده شد. وقتی مسیحیان واقعی این کار را انجام می‌دهند، خدا بسیار مورد احترام قرار می‌گیرد و باعث می‌شود چیزهایی اتفاق بیفتد که فقط او می‌تواند انجام دهد. به همین دلیل است که در مهر ششم ما شاهد اتفاقاتی هستیم که فقط یک خدای متعال می تواند انجام دهد: زلزله بزرگ، سیاه شدن خورشید، خون شدن ماه، سقوط ستارگان آسمان، بادهای شدید، بهشت در حال غلتیدن، و جزایر و کوه ها. در حال حرکت همه اینها توصیفات معنوی حرکت روح خدا بر شرایط روحی "زمینی" مردم است. (خیلی چیزهای بیشتری در این مورد وجود دارد که نمی توان در یک "نمای کلی" پوشش داد، بنابراین باید منتظر بمانید تا پست های وبلاگ فردی شروع به پوشش این موضوع کنند.) اما مهمترین نکته در مهر ششم: "روز بزرگ او خشم آمد؛ و چه کسی می تواند بایستد؟» (مکاشفه 6:17) زمان آن است که خدا شروع به مسح کردن یک خدمت واقعی برای موعظه و افشای آموزه های دروغین و کلیساهای مردانی کند که برای آزار و اذیت و کشتن زندگی و تأثیر بندگان واقعی و وفادار عیسی تلاش کرده اند!

فصل هفتم - عبادت در اطراف عرش خدا

نتیجه نهایی که با باز شدن مهر ششم می بینیم این است که دوباره تخت خدا را می بینیم و پرستندگان واقعی، یعنی بندگان عیسی مسیح را در آنجا می پرستند!

«و یکی از بزرگان در جواب به من گفت: اینها که جامه های سفید پوشیده اند چیست؟ و آنها از کجا آمده اند؟ و من به او گفتم: آقا، تو می دانی. و او به من گفت: اینها کسانی هستند که از مصیبت بزرگ بیرون آمدند و جامه های خود را شسته و در خون بره سفید کردند. پس آنها در برابر تخت خدا هستند و شبانه روز او را در معبد او خدمت می کنند و هر که بر تخت می نشیند در میان آنها ساکن خواهد شد.» (مکاشفه 7:13-15)

فصل 8 - سکوت در بهشت

اما افسوس! هنگامی که بره خدا آخرین مهر هفتم را باز می کند، "سکوت در آسمان حدود نیم ساعت است." (مکاشفه 8:1) سکوت این نیست که مردم ساکت باشند، بلکه سکوت معنوی است که وقتی خدا باعث امر معنوی نمی شود رخ می دهد: زلزله، رعد و برق، طوفان تگرگ، و غیره. هنگامی که به طور کلی ناامیدی وجود دارد: عشق فداکارانه. عبادت با تمام وجود و دل شکسته برای گمشده و غیره – آنگاه ولرم به طور کلی در راه است و خداوند آنچنان که باید تکریم نمی شود. نیاز به یک بیداری، یا یک تجدید حیات وجود دارد! فقط خدا می تواند این کار را انجام دهد و تا زمانی که نبیند قومش دوباره با بار جدی در قربانگاه قربانی جمع شده اند، انجام نمی دهد.

محراب قربانی

7 فرشته ترومپت

و بنابراین ما در مکاشفه 8: 2 خدمتی از 7 فرشته شیپور یا پیام رسان را می بینیم که هدف آن هشدار دادن و جمع آوری مردم است. (در عهد عتیق، کاهنان از شیپورها استفاده می کردند تا مردم را اخطار کنند، و آنها را دور هم جمع کنند.) سپس در مکاشفه 8: 3 می بینیم که "همه مقدسین" برای قربانی شب در دعا جمع شدند. من الان دارم معنوی صحبت می کنم. زبان در مکاشفه ها از نمادها و اعمال پرستش عهد عتیق استفاده می کند تا بتوانیم شرایط معنوی را با نوع روحانی در عهد عتیق مقایسه کنیم. این ما را قادر می‌سازد تا نه تنها پیام را درک کنیم، بلکه آنچه را که باید برای رفع نیاز اتفاق بیفتد نیز درک کنیم!

در عهد عتیق "قربانی صبح" و "قربانی شام" وجود داشت و هر دو برای معنویت اسرائیل بسیار مهم بودند و هر دو به یک شکل انجام می شدند. همه عبادت کنندگان برای دعا جمع می شدند و تمام قربانی سوختنی در قربانگاه قربانی تقدیم می شد. این یک قربانی سوختنی کامل بود، چیزی دریغ نشد، همانطور که خدا نمی خواهد هیچ بخشی از ما و زندگی ما از خدمت و اراده او دریغ شود. هنگامی که آتش قربانی سوختنی را به طور کامل فرو برد، کاهن اعظم از ذغال های باقیمانده می برد و به قربانگاه طلا می برد و در آنجا برای تقدیم بخور به حضور خداوند استفاده می شد. بخور نشان دهنده نوعی دعای شفاعت است که در حضور خداوند بالا می رود. و بنابراین بسیار مناسب بود که در حالی که مردم برای قربانی صبح و عصر برای دعا دور هم جمع شده بودند، آن بخور با زغال های یک قربانی سوختنی کامل سوزانده شود.

توجه: عهد عتیق برای ما ثبت کرده است که چگونه قوم خدا با دعای درست و جدی به درگاه خدا - در زمان قربانی شام - بر برخی زوال‌های روحی وحشتناک غلبه کردند. (دیدن اول پادشاهان 18:29-41 و عزرا 9:1-10:4)

اکنون باید درک درستی از آنچه در عصر مهر هفتم زمان بسیار لازم است داشته باشیم. کلیسا دوباره نیاز دارد، در روح پرستش، به شهادت کسانی که در مهر پنجم، زیر محراب قربانی هستند، نگاه کند و خاکستر قربانی های زیادی را که پیش از آنها انجام شده است، ببیند. سپس در این عصر روز انجیل، باید دوباره در همان محراب روحانی برای قربانی شام جمع شویم. (به یاد می آورید که چگونه در صبح روز انجیل، مقدسین برای قربانی صبح در روز پنطیکاست دور هم جمع شدند - و از نظر روحی آتش روح القدس تمام قربانی سوختنی آنها را به طور کامل فرو برد - آنها را. توجه داشته باشید: زمانی از روز که روح القدس در روز پنطیکاست نازل شد، ساعت 9 صبح، یا ساعت سوم روز یهود، که زمان قربانی صبح بود: «زیرا اینان مست نیستند، چنانکه شما گمان می‌کنید، چون ساعت سوم است. روز.» اعمال رسولان 2:15)

اکنون امروز، کاهن اعظم نجات ما، عیسی مسیح، باید بتواند ببیند که قربانی ما (هدایای خودمان) به طور کامل توسط آتش روح القدس تمام شده است تا دعاهای ما همراه با دعای ما انجام شود. دعای «همه قدیسان»، همراه با بخور از دست عیسی بر روی محراب طلایی دعای شفاعت. توجه: مکاشفه 8: 3 بیان می کند که با دعاهای «همه قدیسان» است، زیرا به یاد خواهید آورد، در مهر پنجم نیز دعاهای بلند و جدی را شنیدیم که از زیر قربانگاه قربانی بالا می رفت: «تا کی، خداوندا ای مقدس و راستین، آیا قضاوت نمی‌کنی و انتقام خون ما را از ساکنان روی زمین نمی‌گیری؟» ~ مکاشفه 6:10

بنابراین، به ویژه مسئولیت کلیسا در مهر هفتم این است که پیام کامل مکاشفه را در بوق و کرنا کند. اما این کار را نمی توان انجام داد مگر اینکه خود عیسی مسیح آتشی را از قربانگاه به ظروف خاکی ما بیندازد - و سپس "صداها و رعد و برق و رعد و برق و زلزله" خواهد آمد (مکاشفه 8:5) سکوت شکسته خواهد شد. ! ما نمی توانیم فقط مردم را در این شرایط معنوی مناسب آموزش دهیم. مردم باید با جان و دل بخواهند از نظر روحی در محراب عشق قربانی جمع شوند تا در دعا شفاعت کنند. "صداها، رعد و برق، و رعد و برق و زلزله" چیزهایی هستند که فقط خدا می تواند تولید کند - ما نمی توانیم فقط "آن را اصلاح کنیم". ما باید خود را از ولرمی خود رها کنیم و:

«کاهنان، وزیران خداوند، بین ایوان و مذبح گریه کنند و بگویند: ای خداوند، قوم خود را رها کن و میراث خود را ملامت مکن تا امتها بر آنها حکومت کنند. در میان مردم بگو خدایشان کجاست؟ (یوئیل 1:17)

آیا این بدان معناست که فقط در مهر هفتم است که بقیه وحی موعظه و نازل می شود؟ نه. مکاشفه، مانند کل کتاب مقدس، کلامی است که برای همیشه به ما داده شده است. خداوند درک آنچه را که در آن زمان لازم بود در مکاشفه گشوده است. متأسفانه مردانی بوده اند که آنچه را که خداوند نازل کرده است، گرفته اند و بر آن افزوده و از آن برداشته اند و به خاطر آن جلال و جلال را بر خود گرفته اند، بیچاره ها را گیج کرده اند. اما صرف نظر از آنچه انسان انجام داده است، در مهر هفتم مسئولیت بزرگتری برای «بوق زدن» کامل بودن پیام مکاشفه وجود دارد. برای کسانی که با هفت شیپور آشنا هستند (که توسط فرشتگان یا پیام آوران شیپور به صدا در می آیند) متوجه خواهند شد که هر کدام از آنها همچنین آنچه را که در طول هر یک از هفت "عصر مهر" از نظر معنوی رخ داده است را بیشتر آشکار می کنند. اما آنها فقط مربوط به گذشته نیستند…

نیاز به صداگذاری هفت شیپور

اما چرا دوباره پیام مربوط به جنگ‌ها و شرایط معنوی هر عصر را پوشش می‌دهیم؟ خوب، خدا همیشه کارها را به دلیلی انجام می دهد. برای کسانی که با جزئیات بیشتر پیام مربوط به هفت مهر آشنا هستند، می‌دانند که این پیام همه شرایط، آموزه‌ها و کلیساهای دروغین مذهبی را که از زمان تأسیس انجیل واقعی و اولین کلیسای خدا ایجاد شده و از هم جدا شده‌اند را افشا می‌کند. توسط عیسی مسیح با موعظه مکاشفات (و کل کتاب مقدس) بسیاری از مردم توانستند برای حقیقت نجات کامل از گناه و یک کلیسای واقعی خدا موضع بگیرند.

اما، به‌ویژه در طول مهر هفتم، ما شاهد بسیاری از این شرایط معنوی نادرست، آموزه‌ها و انشعاب‌های کلیسا بوده‌ایم که دقیقاً در اطراف محل نامگذاری کلیسای خدا اتفاق می‌افتد! از نظر روحی، آنچه در کل روز انجیل اتفاق افتاد، دوباره تکرار شده است. این فریب، آسیب، آزار و شکنجه بسیاری از قرون گذشته را تکرار کرده است. این به این دلیل است که یک روح کاذب توسط یک سازمان کلیسا یا در یک سازمان کلیسا محدود نمی شود. ارواح کاذب از طریق مردم، از جمله کسانی که در جایی که خادمان واقعی عیسی مسیح عبادت می کنند، «به دور و بر» عمل می کنند. در نتیجه، انذار قوم خدا و دعوت دوباره آنها به جمع شیپورهای هفتگانه بسیار مناسب است. داوری و نور مکاشفه باید دوباره به صدا درآید تا کسانی که دوباره در بابل روحانی بسته شده‌اند آزاد شوند! حتی زمانی که بخشی از بابل ممکن است خود را «کلیسای خدا» بنامد.

بابل روحانی

در نهایت، شکست بابل روحانی (فاحشه روحانی فصل 17 مکاشفه، یا شرایط خیانتکارانه همه کلیساهای مسیحی "به اصطلاح" که اعضای آن هنوز گناه می کنند) و آزادی هر روح صادقی که هنوز در آنجا باقی مانده است، چیزی است که پیام وحی در مورد. روح این وضعیت به ویژه نمایانگر کسانی است که زمانی واقعاً عیسی را با نجات می‌شناختند، اما از آن زمان در قلب خود عقب‌نشینی کرده‌اند و اکنون فقط عشق و وفاداری خود را به عیسی جعل می‌کنند!

بابل روحانی همچنین نمایانگر شهر و پادشاهی است که برای نابودی شهر روحانی و ملکوت خدا قیام می‌کند، «شهر مقدس، اورشلیم جدید، که از سوی خدا از آسمان نازل می‌شود، و مانند عروسی آراسته برای شوهرش آماده شده است». (مکاشفه 21:2) مکاشفه عیسی مسیح نشان می دهد که عیسی همچنان پادشاه پادشاهان و خداوند ارباب است و کلام او نهایی است. او گفت که مردم را از گناه رهایی خواهد داد، نه از گناهی که در آنجا به گناه ادامه می دهند. او همچنین گفت که یک کلیسا وجود خواهد داشت، یک عروس واقعی مسیح، و هنوز هم همینطور است! عیسی راه خود را می گیرد. و بنابراین، بابل روحانی به طور کامل برای آنچه که هست آشکار خواهد شد - یک فاحشه روحانی بی وفا و شهر شیطانی. بعلاوه، خدا هر یک از بندگان واقعی خود را که با فریب بابل روحانی در بند باشد، از بابل فرا خواهد خواند.

و صدای دیگری از آسمان شنیدم که می گفت: ای قوم من از او بیرون آیید تا در گناهان او شریک نباشید و از بلاهای او نگیرید. زیرا گناهان او به آسمان رسیده است و خدا گناهان او را به یاد آورده است" (مکاشفه 18:4-5)

اما برای انجام این آشکار شدن و نابودی دژ فریبنده او، خدا نقشه ای دارد که به طور روشمند در مکاشفه ترسیم شده است. به یک معنا، او قبلاً طرح مشابهی را در عهد عتیق اجرا کرده است، و الگویی برای آنچه در مکاشفه انجام شده است.

طرح قبلی: شکست جریکو

جاشوا جریکو را شکست داد

در عهد عتیق، قبل از اینکه بنی اسرائیل بتوانند سرزمین موعود را فتح و تصاحب کنند، باید دژ کنعان را که اریحا (شهر دیوارهای عظیم و عظیم) بود، فتح می کردند. برای اینکه دیوارها فرو بریزند تا بتوانند شهر را بگیرند. در اینجا نقشه خداوند است که آنها دنبال کردند:

  • پس از طاق عهد، هفت کاهن با شیپور به صدا در آمدند، و همه مردان جنگی، یک بار به مدت شش روز (هر روز یک بار) در اطراف شهر اریحا رژه رفتند.
  • روز هفتم هم همین کار را کردند اما این بار در یک روز هفت بار دور زدند
  • پس از بار هفتم (در روز هفتم) هفت کشیش آخرین صدای بلند و طولانی را به صدا درآوردند.
  • سپس همه مردم علیه دیوارهای شهر فریاد زدند و دیوارها به صورت صاف فرو ریختند
  • آنها فقط باید فلزات گرانبهای شهر را می گرفتند، بقیه چیزها باید نابود و سوزانده می شد

طرح مشابه: شکست بابل روحانی

همانند سقوط اریحا، مکاشفه طرح زیر را برای مردم فراهم می‌کند تا امروز کاملاً از فریب بابل و تمام آموزه‌های دروغین و نام‌های کفرآمیز (بی احترامی) کلیساهای مذهبی او و علامت وحش و شماره نام او رهایی یابند. یا شماره جانور، 666):

  • هفت مهر، یکی برای هر عصر (یا روز) کلیسایی از روز انجیل، که توسط بره خدا باز شد.
  • در مهر هفتم، هفت شیپور توسط هفت پیام آور فرشته شیپور به صدا درآمده است
  • در شیپور هفتم، این اعلامیه وجود دارد که "ملکوت های این جهان به پادشاهی ها یا خداوند ما و مسیح او تبدیل شده است و او تا ابدالاباد سلطنت خواهد کرد" (مکاشفه 11:15) و قوس قوس در آنجا دیده شد. عهد - و همه اینها بلافاصله با یک پیام بلند و بلند (انفجار) علیه پادشاهی جانوران (از جمله علامت وحش - و شماره نام او 666) دنبال شد - به مکاشفه 12 و 13 مراجعه کنید.
  • بعد در مکاشفه 14 ما قوم واقعی خدا را می بینیم که خدا را پرستش می کنند (نام پدرشان را در پیشانی خود دارند) و یک فرشته پیام قدرتمند (عیسی مسیح) اعلام می کند که "بابل سقوط کرد، سقوط کرد..."
  • سپس در مکاشفه 15 و 16 هفت فرشته رسول را با هفت بلای آخر می بینیم، شیشه هایی که پر از خشم داوری خدا هستند که آنها را می ریزند.
  • پس از اتمام ریختن شیشه های خشم قضای الهی، بزرگ ترین زلزله روحانی روی می دهد و…

«شهر بزرگ به سه قسمت تقسیم شد و شهرهای اقوام سقوط کرد و بابل بزرگ به یاد خدا آمد تا جام شراب قهر خشم خود را به او بدهد.» (مکاشفه 16:19)

  • سپس بابل روحانی کاملاً آشکار می شود (توجه: بابل باستان نیز دیوارهای عظیمی داشت، اما امروز دیوارهای عظیم او اسارت فریب است) و سپس او را به پایین انداخته و برای همیشه می سوزانند. (مکاشفه 17 و 18) «ای بهشت و ای رسولان و پیامبران مقدس بر او شادی کن. زیرا خدا انتقام تو را از او گرفته است.» (مکاشفه 18:20)

7 مهر که شامل 7 شیپور (در مهر هفتم) است که شامل 7 شیشه خشم خدا (در شیپور هفتم) = "تقویت شود" یا "به وجود بیاید" یا "انجام شود" یا "ازدواج شود".

7 مهر، 7 شیپور و 7 شیشه خشم خدا لازم است تا کار انجام شود. اگر یکی از ویال ها مخفی شود، آخرین شیپور کامل نیست زیرا 7 ویال به عنوان بخشی از داوری شیپور هفتم علیه پادشاهی های این جهان ریخته شد. اگر یکی از شیپورها کامل نباشد، مهر هفتم آخر نیز کامل نیست زیرا 7 شیپور در مهر هفتم به صدا درآمده است. در نتیجه اگر طرح را به طور کامل کامل نکنیم، هر سه کوتاه می آیند و مردم آنطور که ممکن است فکر می کنیم کاملاً آزاد نمی شوند. بنابراین به‌جای «تکمیل» یا «تمام‌شده» (کاملاً رها از راه‌های فریب وحش و بابل و رهایی از تصویر فاسد - نداشتن تصویر مسیح)، در عوض به‌عنوان ناقص یا 666 علامت‌گذاری می‌شوند. که نشان دهنده یک عدد ناقص است.) لطفاً درک کنید که عدد 7 در بسیاری از جاهای کتاب مقدس، به ویژه عهد عتیق، برای نماد "کمال" استفاده می شود. به همین دلیل است که مهم‌تر این است که پیام مکاشفه به طور کامل و بدون مخلوط در این روزهای آخر موعظه شود!

به همین دلیل است که وقتی هفتمین شیشه خشم خدا (آخرین) ریخته شد، «صدایی بلند از معبد آسمان، از عرش بیرون آمد که می‌گوید، تمام شد.» (مکاشفه 16:17) این شیشه آخر «به هوا» ریخته شد و نشان می‌دهد که بر «شاهزاده قدرت هوا، روحی که اکنون در فرزندان نافرمانی کار می‌کند» ریخته شده است (افسسیان 2:2). این به وضوح به ما نشان می دهد که شرایط معنوی کاذب و جعلی فقط به یک سازمان کاذب محدود نمی شود. آن‌ها می‌توانند سعی کنند در قلب افرادی ساکن شوند که سعی می‌کنند درست در جایی که خادمان واقعی عیسی مسیح پرستش می‌کنند، «دور بگردند».

بیایید کاملتر به این کتاب مقدس که در رساله به افسسیان نقل کردیم نگاه کنیم:

«و شما را که در گناهان و گناهان مرده بودید، زنده کرد. در آن زمان گذشته بر اساس مسیر این جهان، مطابق با شاهزاده قدرت هوا، روحی که اکنون در فرزندان نافرمانی کار می کند، راه می رفتید. از بدن ما، برآوردن خواسته های جسم و ذهن. و ذاتاً فرزندان خشم بودند، حتی مانند دیگران" ~ افسسیان 2: 1-3

اگر به فطرت نفسانی نپردازیم، در نهایت دوباره خود را (با پوششی مذهبی) خواهیم دید که مطابق شاهزاده قدرت هوا قدم می زنیم. ما «فرزند خشم» خواهیم بود و با آن ناقصی در طبیعتمان مشخص می‌شویم. بنابراین ما را به توبه کامل و ترک تناسب مذهبی خود را تحریک خواهد کرد!

علاوه بر این، در مکاشفه 15: 8 به ما گفته شده است که هیچ انسانی نمی تواند به حضور خدا وارد شود تا زمانی که تمام هفت بلای آخر، شیشه های خشم خدا به طور کامل ریخته شود: به این معنی که مردم آزاد نخواهند شد مگر اینکه قضاوت خدا باشد. پیام به طور کامل بر روی همه باطل ها ریخته می شود، و افراد پس از تجربه ناقصی که به طور کامل توسط روح القدس تقدیس نشده اند (آنها هنوز تصویری غیر الهی دارند. تصویری که مانند یک جانور جسمانی است، زیرا آنها ندارند، دارند. ماهیت الهی مسیح در درون.)

«و معبد از جلال خدا و قدرت او پر از دود شد. و هیچ کس نتوانست وارد معبد شود، تا اینکه هفت بلای هفت فرشته تمام شد.» (مکاشفه 15:8)

666 = "ناقص" = شماره وحش

اکنون عدد 6 از نظر معنوی یک عدد "ناقص" یا "تحقق نشده" است. "نزدیک" است اما کوتاه می آید. اگر همه پیام واقعی مکاشفه عیسی به طور کامل توسط مردم دریافت نشود (نه درک ذهنی، بلکه شناخت و پذیرفتن کامل او به عنوان خداوند در تمام طول عمرشان)، آنها در نهایت از نظر معنوی ناقص خواهند بود یا طبیعتی خواهند داشت که از یک انسان جسمانی (مانند حیوان) و نه به صورت خدا. اگر بخواهید عدد روحانی آنها را "مجموع" یا بشمارید، یک عدد ناقص را منعکس می کند: 666. و آنها از نظر معنوی با بخشی از فریب معنوی بابل و جانوری که او را حمل می کند، مشخص می شوند.

666 عددی را نشان می‌دهد که از نظر معنوی در ترازوی کلام خدا "سنجیده" شده است. طبیعت حیوانی ناقص با طبیعت کامل الهی که عیسی آورده است سنجیده می شود. کسانی که تحت فرمانروایی طبیعت جانوران (و پادشاهی جانوران بابل) هستند، پادشاهی آنها با کامل بودن کلام خدا نابود خواهد شد. این دقیقاً همان اتفاقی است که برای پادشاهی بابل باستان رخ داد، زمانی که پادشاه بابل نوشته‌های روی دیوار را (با دست) دید و سپس به شدت لرزید تا دانیال آن را تفسیر کند.

«و این نوشته ای است که نوشته شده است، MENE، MENE، TEKEL، UPHARSIN. این تعبیر آن چیز است: MENE; خدا دارد پادشاهی تو را شمرده، و آن را به پایان رساند. TEKEL; تو هستی در ترازوها سنجیده شد، و هنر ناتوان یافت. PERES; پادشاهی تو تقسیم شده استو به مادها و پارسها داده شد.» ~ دانیال 5:25-28

بابل باستانی تقسیم شد، درست مثل بابل معنوی که در نهایت هفتمین ویال آخر ریخته شد و صدایی از بهشت می‌گوید «تمام شد».

اکنون کتاب مقدس تعداد وحش (666) را اینگونه توصیف می کند: «اینجا حکمت است. هر که عقل دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا عدد انسان است. و عدد او ششصد و شصت و شش است.» (مکاشفه 13:18) به ما می گوید که «عدد وحش» است، و «تعداد یک انسان» است که انسان و حیوان را در یک سطح «عددی» روحانی قرار می دهد: جسمانی و خودخواه.

حال بیایید در نظر بگیریم که کتاب مقدس کسانی را که خادمان واقعی عیسی نیستند به عنوان یک وحش توصیف می کند.

  • «اگر در افسس به شیوه مردم با حیوانات جنگیده باشم، چه سودی برای من دارد، اگر مردگان برخیزند؟ بگذار بخوریم و بیاشامیم. برای فردا می میریم.» (اول قرنتیان 15:32)
  • «یکی از خودشان، حتی یک پیامبر خودشان، می‌گفتند: «کریتی‌ها همیشه دروغگو، جانوران بد، و کند شکم هستند». (تیطوس 1:12)
  • «اما اینها، مانند حیوانات وحشی طبیعی که برای گرفتن و نابودی ساخته شده‌اند، از چیزهایی بد می‌گویند که نمی‌دانند. و در فساد خود به کلی هلاک خواهند شد» (دوم پطرس 2:12).
  • "اما اینها چیزهایی را که نمی دانند بد می گویند، اما آنچه را که به طور طبیعی می دانند مانند حیوانات بی رحم در آن چیزها خود را فاسد می کنند." (یهودا 1:10)
  • «و جلال خدای فسادناپذیر را به صورت انسان فاسد و پرندگان و چهارپایان و خزندگان تبدیل کرد.» (رومیان 1:23)

مجدداً به همین دلیل است که در مکاشفه 13:18 بیان می‌کند که 666 «عدد وحش» است و «تعداد یک انسان» است. تعداد انسانهایی است که فطرتشان فاسد، یا ناقص است (شبیه به جانور). عیسی مسیح آمد تا برای ما بمیرد تا با ایمان به قربانی کامل او بتوانیم گناهان خود را شسته و مانند او مقدس شویم. او آمد تا ما را فاسد نسازد و ما را به تصویر روحانی خدا بازگرداند: تا از نظر روحی قلب‌های ما را مانند آنچه که خدا در ابتدا قلب آدم و حوا را آفرید - به شکل خودش، نه به صورت فاسد، مقدس کند. انسان ناقص (666).

  • «برای کسانی که از پیش می‌دانست، از پیش مقدر کرده بود که به صورت پسرش هم‌شکل شوند تا در میان بسیاری از برادران نخست‌زاده باشد.» (رومیان 8:29)
  • «اما همه ما، با رویی باز که جلال خداوند را در لیوان می نگریم، از جلال به جلال به یک شکل تبدیل شده ایم، حتی به وسیله روح خداوند.» (دوم قرنتیان 3:18)
  • «و انسان جدید را بپوشید که در معرفت به شکل او که او را آفرید تجدید می شود» (کولسیان 3:10).

و بنابراین، درست پس از شناسایی کسانی که با 666 ناقص در مکاشفه فصل سیزدهم مشخص شده‌اند، در فصل 14 «کامل» را می‌بینیم که به روشی متفاوت مشخص شده است. آنها با بره خدا بر روی کوه روحانی سیون ایستاده بودند و نام پدر آسمانی خود را بر پیشانی خود نوشته بودند. آنها با خدا همذات پنداری کردند، نه با انسان وحشی.

«ناقص ها» با افزودن به کلمه هویت خود را جستجو می کنند

در نهایت، شماره وحش به عنوان «عدد نام او» توصیف می‌شود (مکاشفه 13:17) و بعداً در مکاشفه 17:3 می‌بینیم که وحش به عنوان «پر از نام‌های کفرآمیز» توصیف شده است. اسم چیست؟ این چیزی است که ما برای شناسایی منحصر به فرد شخص یا سازمانی استفاده می کنیم. این یک «هویت» است، اما در این مورد هویتی است که به خدا احترام نمی گذارد و به آن احترام نمی گذارد. هویتی است که به درستی و محترمانه شناسایی نمی شود با خداوند.

برای همذات پنداری با عیسی مسیح، باید هویت خود را از دست بدهیم! ما هیچ نیستیم و عیسی همه چیز است. به همین دلیل است که یحیی تعمید دهنده می گوید: "او باید زیاد شود، اما من باید کاهش دهم." (یوحنا ۳:۳۰) به همین دلیل است که پولس رسول هویت یا عدالت خود را فقط «پاره های کثیف» می شمارد. تمام هدف پولس این بود که هویت او در عیسی مسیح از بین برود: "تا او را بشناسم و قدرت رستاخیز او و مشارکت در رنج های او با مرگ او مطابقت یابد." (فیلیپیان 3:10)

هنگامی که افراد به صورت مجزا یا جمعی ناقص باشند ( فاقد کامل بودن ذات خدا هستند) برای خود و دیگران آشکار است. آنها باید کاری کنند تا کمبودها را پر کنند، اما حاضر نیستند راه و هدف خود را از انجام آن گم کنند. بنابراین، در عوض، آنها باید چیزی را به آنچه که قرار است اضافه کنند، یا به ظاهر کمبودها را «پر کنند». بنابراین آنها برای خدمت به خدا شرایطی را اضافه می کنند، یا یک اداره محلی را در دست می گیرند و سعی می کنند آن را از دیگران فراتر از آن جماعت محلی بخواهند. هر زمان که این کار را انجام می دهند، حتی اگر حقایق زیادی را بدانند و آموزش دهند، با افزودن به آن «هویت» جدیدی ایجاد می کنند. و هر گاه این کار را انجام می دهند همیشه باعث رنجش و تفرقه بین خلق خدا می شوند. آنها با هویت خود، و نه بدن عیسی مسیح، "مشخص می شوند". پولس رسول بیان کرد که او دارای نشانه های حمل صلیب مسیح است، نه هویت خاص خود.

«اما خدا نکند که من شکوه نکنم، مگر در صلیب خداوند ما عیسی مسیح، که به وسیله او جهان برای من مصلوب شده است، و من برای جهان. زیرا در مسیح عیسی نه ختنه فایده دارد و نه ختنه نشدن، بلکه مخلوق جدید است. و هر کس بر اساس این قانون رفتار کند، سلام و رحمت و بر اسرائیل خدا باد. از این پس هیچکس مرا آزار ندهد، زیرا من نشانه های خداوند عیسی را در بدن خود دارم.» (غلاطیان 6:14-17)

برای اینکه ما را از دنیا متمایز کند، نیازی به ظاهر یا عملیات «خاص» نداریم! بلکه باید هویت خود را از دست دهیم تا صلیب خود را به عنوان یک خدمتکار وفادار و فروتن «هیچ کس» عیسی مسیح حمل کنیم. آن وقت ما در عشق به دنبال دنیای گمشده او خواهیم بود و نه اینکه آنها را به هویت خود اضافه کنیم! ما در انجام اراده او و حمل صلیب خود در حالی که در ردپای او قدم برمی داریم کامل خواهیم بود.

در انسان بسیار آسان است که به جای صلیب، با چیزی یا شخص دیگری همذات پنداری کنیم. حتی پیتر رسول نیز باید برای این مشکل اصلاح می شد. در متی 16:16 می بینیم که پطرس می تواند تشخیص دهد که مسیح کیست: "تو مسیح، پسر خدای زنده هستی." اما او نه با صلیب عیسی مسیح و نه با شرم صلیب یکی بود. بنابراین وقتی عیسی با آن یکی شد، پطرس بسیار شگفت زده شد!

«سپس پطرس او را گرفت و شروع به سرزنش کرد و گفت: «خداوندا از تو دور باشد، این برای تو نخواهد بود. اما او برگشت و به پطرس گفت: «ای شیطان، از من دور شو! سپس عیسی به شاگردان خود گفت: «اگر کسی می‌خواهد به دنبال من بیاید، خود را انکار کند و صلیب خود را بردارد و به دنبال من بیاید.» (متی 16:22-24)

پیتر بیشتر نگران این بود که چگونه با مردان (رهبران مذهبی زمان خود) همذات پنداری کند تا اینکه با شرم صلیب همذات پنداری کند. به همین دلیل است که عیسی گفت که پطرس برای او «توهین» بود. امروزه این اتفاق هنوز در اطراف جایی که مردم ادعا می‌کنند کلیسای خدا هستند در حال وقوع است. آنها بیشتر نگران این هستند که دیگران چه خواهند گفت و بیشتر نگران هویت خود با یک گروه خاص هستند و صلیب عیسی را به دوش نمی کشند. آنها برای دست کشیدن و نجات و رنج و شراکت با ارواح بیچاره ای که عیسی برای جست و جوی آنها و نجات آنها آمده است، از دست دادن هویت مذهبی، فرهنگی، اداری محلی، دوستان شخصی و غیره خود تحمل نمی کنند. برخی از اطراف کلیسای خدا برای عیسی مسیح توهین شده اند، زیرا شرم صلیب برای آنها توهین آمیز شده است!

باشه بریم جلو…

فصل 19 - پادشاه پادشاهان و پروردگار اربابان

اکنون که بابل روحانی به طور کامل افشا شده و ویران شده است، بعد در فصل 19 همه مقدسین را در حال شادی می‌بینیم و اکنون می‌توانیم به وضوح عیسی را "پادشاه پادشاهان و خداوند پروردگاران" ببینیم. سپس وحش و پیامبر دروغین نیز نابود می شوند و «زنده در دریاچه ای از آتش سوزان گوگرد انداخته می شوند.»

کتاب مقدس می گوید: «هیچ کس نمی تواند بگوید که عیسی خداوند است، مگر به وسیله روح القدس.» (اول قرنتیان ۱۲:۳) به همین دلیل است که نیاز به تقدیس شدن و پر شدن از روح القدس برای موفقیت روحانی حیاتی است. اگر به طبیعت جسمانی و جسمانی قدیمی توجه نشود، در نهایت به وسوسه یا آزمایشی خواهید رسید که نمی توانید در زندگی خود بگویید "عیسی پادشاه پادشاهان و پروردگار ارباب است". سپس اعمال طبیعت وحش و روح پیامبر دروغین برای شما معقول به نظر می رسد و در نهایت تسلیم خواهید شد.

فصل 20 - با حذف فریب، شیطان آشکار می شود و شکست می خورد

سپس در فصل 20 ما قادر به درک معنوی هستیم و اساساً خلاصه ای مختصر از کل روز انجیل را به ما ارائه کرده ایم، اما این بار هیچ فریب کلیساهای دروغین و یا پیامبران دروغین وجود ندارد که مانع از آن شود (همه آنها توسط آنها نابود شده اند. پیام کامل مکاشفه.) تنها چیزی که می بینیم شیطان، قدیسان واقعی و گناهکارانی است که تحت کنترل شیطان هستند - و سپس قضاوت نهایی تعیین و اجرا می شود.

فصل 21 و 22 - "ببینید" عروس واقعی مسیح، اورشلیم آسمانی نازل شد

ازدواج عروس و داماددوباره، پس از حذف تمام فریب بابل، وحش، پیامبر دروغین، و شیطان: در فصل های 21 و 22 ما می توانیم عروس واقعی مسیح، "همسر بره ها" و "شهر مقدس" را ببینیم. اورشلیم جدید که از سوی خدا از آسمان نازل می‌شود، مانند عروسی که برای شوهرش آراسته شده است.» اکنون می توانیم کلیسای واقعی خدا، بدن واقعی مسیح را به وضوح ببینیم. عیسی مکاشفه کامل خود را کامل کرده است!

سرانجامکتاب مکاشفات با این هشدار آگاهانه پایان یافته است:

«زیرا من به هر کسی که سخنان نبوت این کتاب را می شنود شهادت می دهم، اگر کسی به این چیزها بیفزاید، خدا بلاهایی را که در این کتاب نوشته شده است به او بیفزاید: و اگر کسی از کلمات کتاب این نبوت، خدا قسمت او را از کتاب حیات و از شهر مقدس و از چیزهایی که در این کتاب نوشته شده است، خواهد برد.» (مکاشفه 22:18-19)

همچنین به همین دلیل است که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا در ارائه نظرات در مورد مکاشفه عیسی مسیح در چارچوب کل کلام خدا بسیار مراقب باشیم. وقتی مردم آگاهانه افکار، ایده‌ها و تخیلات دیگری را وارد می‌کنند که توسط کل کتاب مقدس پشتیبانی نمی‌شود، آفت‌هایی را نیز به خود اضافه می‌کنند که نوشته شده است. اگر بخواهند معنای واقعی را از خود دور کنند، اساساً خود را از داشتن هر گونه سهمی در پاداش نیکوکاران دور می‌کنند.

این فقط یک «نمای کلی» بوده است. چیزهای بسیار دیگری وجود دارد که باید در مورد آنها اظهار نظر کرد، که با ورود مطالب وبلاگ بیشتر برای هر نوشته منتشر می شود.

fa_IRفارسی
مکاشفه عیسی مسیح

رایگان
چشم انداز