مکاشفه که بخشی از کتاب مقدس است، یک کتاب روحانی است و از این نظر: بی زمان. وحی به شرایط معنوی در هر زمان و مکان می پردازد. بنابراین، شرایط معنوی توصیف شده در مکاشفه تا یک درجه در هر عصری وجود داشته است.
و در عین حال، مکاشفه همچنین به کل جدول زمانی روز انجیل می پردازد: که اولین ظهور، مرگ و رستاخیز عیسی را تا آخر زمان در بر می گیرد. به دلیل درج مکاشفه، کتاب مقدس کل وجود بشر را پوشش می دهد. وجود دارد هیچ کتاب دیگری مانند کتاب مقدس وجود ندارد به این ترتیب
در پیدایش، کتاب مقدس با آغاز خلقت، از جمله بشریت، آغاز می شود. این سابقه قوم خدا از آغاز زمان، از طریق کتاب مکاشفه، تاریخ کامل را پوشش می دهد رابطه خدا با قومش. در عهد جدید، این رابطه از طریق پسر او، عیسی مسیح، مشخص شده است.
اکنون، سوابق متعدد دیگری از تاریخ در مورد بسیاری از مردمان دیگر در طول تاریخ وجود داشته است. اما کتاب مقدس فقط در مورد کسانی است که قرار است "مردم او" باشند. توجه به این نکته بسیار مهم است، زیرا کتاب مکاشفه تفاوتی ندارد!
مکاشفه درباره تاریخ همه بشریت نیست. اگر به آن به عنوان «تاریخ کل بشریت» نگاه کنید، سردرگمی را در درک خود وارد خواهید کرد. مکاشفه خطاب به قوم واقعی او است، و درباره آنچه برای مردم واقعی او اتفاق افتاده است: حتی همانطور که در طول تاریخ توسط مسیحیت جعلی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. برای درک وحی باید این تفاوت را درک کنید!
و بنابراین، مکاشفه زمان اولین ظهور عیسی در عهد جدید، تا روز داوری نهایی را پوشش میدهد. و بنابراین منطقی است که فصول پایانی مکاشفه جزئیات پایان نهایی جهان و نوع بشر را آنطور که ما می شناسیم شرح دهد. بنابراین مکاشفه پوشش کتاب مقدس از وجود جدول زمانی کامل قوم خدا را در تمام زمانها کامل می کند. کتاب مقدس به عنوان یک کل تنها کتاب در جهان است که این کار را انجام می دهد. هیچ نوشته دیگری از بشر، اعم از باستان یا مدرن، حتی به جدول زمانی کامل مجموعه کامل کتاب مقدس از کتاب مقدس نزدیک نمی شود.
بعلاوه، زمانی در مکاشفه ذکر شده است (که امروز در حال تجربه آن هستیم) که جدول زمانی کامل روز انجیل به خدمت واقعی خدا آشکار می شود.
«اما در ایام صدای فرشته هفتم، هنگامی که او به صدا در می آید، راز خدا باید تمام شود، همانطور که به بندگان خود، پیامبران اعلام کرده است.» ~ مکاشفه 10:7
ما در آن زمان زندگی می کنیم. زمانی که خدا از خدمتی برای اعلام پیام کامل مکاشفه استفاده می کند. و این یکی از دلایلی است که این مقاله در "خط زمانی تاریخی وحی" منتشر می شود.
هدف اصلی مکاشفه این است که عیسی مسیح و قوم ملکوت واقعی او را به مردم واقعی خود مسیح آشکار کند. تا بتوانیم حقیقت را از فریب، و خلق راستین خدا را از منافقان به وضوح تشخیص دهیم.
پس با در نظر گرفتن این هدف، اجازه دهید ابتدا به زمینه وحی نگاه کنیم.
زمینه وحی:
در مکاشفه، عیسی مسیح به عنوان پادشاه پادشاهان و خداوند ارباب در قلب مردم واقعی خود و در طول تاریخ ظاهر شده است. بنابراین جدول زمانی در مکاشفه فقط این را منعکس می کند، و به این ترتیب، ریاکاری مسیحیت جعلی را که در طول همین جدول زمانی در برابر حقیقت و قوم واقعی خدا مقاومت می کرد، آشکار می کند.
در نتیجه بسیار مهم است که خواننده درک کند که: تمام اسناد تاریخی دیگر که مسیحیت واقعی را در نبرد روحانی علیه مسیحیت جعلی شناسایی نمی کنند. آنها بخشی از این جدول زمانی مکاشفه نیستند. بنابراین سعی نکنید آنها را وارد کنید.
برای تأکید، تکرار میکنم: سعی نکنید تاریخ کلیساهای فاسد را درج کنید، یا تاریخ کلیساهای فاسد را مقایسه نکنید، انگار که «کلیسا» هستند! و اگر برخی از کلیساهای فاسد گذشته هیچ سابقه تاریخی قابل توجهی از تلاش مسیحیان واقعی برای اصلاح آن کلیسای فاسد ندارند، انتظار نداشته باشید که خدا در داخل مکاشفه به نبرد روحانی در حال وقوع در آنجا بپردازد.
در اینجا یکی از این موارد است معمول جدول زمانی مسیحیت اما توجه داشته باشید، هر خط زمانی مشخص شده در این جدول زمانی تصویری، انجام می شود نه منعکس کننده جدول زمانی تاریخی مکاشفه است. به خواندن ادامه دهید و متوجه خواهید شد که چرا این را می گویم.
یکی از مکاشفه های اصلی در مکاشفه، در مورد یک کلیسای پیروز (تعداد معدودی از وفاداران خدا، بقایای او) در هر عصری از زمان است. این همان رکورد تاریخی است که می خواهید به دنبال آن باشید!
علیرغم اینکه من این را می گویم، می دانم که حتی افراد خوب و بسیار باهوش، همچنان که سعی می کنند این جدول زمانی را بخوانند و درک کنند، این تاریخ های نامربوط را در وجدان خود می آمیزند. من فقط می توانم امیدوار باشم و دعا کنم که خدا به شما کمک کند.
مکاشفه برای مقدسین نوشته شد: به ویژه به آنها کمک کند تا از مفاهیم و تاریخ های جعلی مسیحی رهایی یابند. حتی یوحنای رسول برای دیدن تفاوت به کمک نیاز داشت (مکاشفه 17:7 را ببینید).
مکاشفه یک کتاب روحانی است، و به این ترتیب، هر بخش را می توان در طول هر بخشی از تاریخ برای توصیف شرایط معنوی آن زمان استفاده کرد. اما همچنین کتابی است که توسط خدا طراحی شده است تا شرایط معنوی مهمی را مشخص کند که بر تمرکز اصلی قوم خدا در طول روز انجیل تأثیر می گذارد. برای درک این موضوع، شما همچنین باید از اصل قرارگیری ژئوپلیتیکی قوم واقعاً نجات یافته خدا در سراسر سوابق تاریخی که به ما تحویل داده شده است، پیروی کنید.
تعیین زمان در مکاشفه:
اکنون بیایید در مورد تعیین زمان تاریخی در طول تاریخ روز انجیل صحبت کنیم. چرا؟ زیرا پیام وحی دارای مشخصات زمانی متعددی است و پیام وحی به طور خاص بیان می کند که خداوند از ما می خواهد که این دوره های زمانی را درک کنیم.
در مکاشفه، مشخصترین «دوره زمانی» در تاریخ این است که دوره 1260 ساله کجا و چه زمانی اتفاق میافتد و به پایان میرسد. (توجه داشته باشید: این سالها در مکاشفه و دانیال به طور نبوی به عنوان "روز" شناخته شده است.)
این دوره 1260 ساله پنج بار در مکاشفه و یک بار در کتاب دانیال (فصل 7) و در مجموع شش بار مشخص شده است. بدیهی است که خداوند یک نکته "زمانی در تاریخ" را بیان می کند که از ما می خواهد به ویژه به آن توجه کنیم!
Additionally, this 1,260 day/year period is further understood allegorically by two events in the Old testament that took place over 1,260 days.
- The three and a half years, or 1,260 days of famine during the days of Elijah the prophet. (James 5:17)
- The seven season changes, or three and a half years (1,260 days) that King Nebuchadnezzar lived like a beast. (Daniel chapter 4)
بنابراین متن توصیفی زیادی از این دوره زمانی 1260 روز/سال روحانی در مکاشفه وجود دارد. اما علاوه بر این، متن های توصیفی زیادی از آنچه بلافاصله پس از این دوره زمانی 1260 می آید نیز وجود دارد. وقتی این نقطه گذار را از 1260 روز/سال به دوره زمانی بعدی در نظر می گیرید، متوجه می شوید که آغاز این بعد دوره زمانی تنها می تواند آغازی باشد برای آنچه به نام "اصلاح پروتستان" شناخته می شود که در دهه 1500 پس از قرون وسطی تاریک کلیسای کاتولیک روم رخ داد.
به طور خلاصه، 1260 روز/سال ظهور قدرت و حکومت فریبنده پاپ و کلیسای کاتولیک را توصیف می کند. و دوره زمانی پس از آن به قدرت رسیدن و حکومت فریبنده سازمان های پروتستانی سقوط کرده معنوی است. «نقطه زمانی» نسبی این دوره پروتستانی که به شیوهای رسمی در تاریخ آغاز شده است، بهوضوح و از بسیاری جهات و از منابع متعدد بهوضوح شناسایی و از لحاظ تاریخی مستند شده است. در نتیجه، این نقطه گذار روحانی به وضوح قابل شناسایی در تاریخ به ما «نقطه شروع» روشنی می دهد تا شروع به طرح بقیه جدول زمانی مکاشفه کنیم.
بهترین تقریب این تاریخ 1530 است، تاریخی که اولین بیانیه رسمی اعتقادی پروتستان در مورد اعتقادات منتشر شد و مشترک آن شد. (و بسیاری از آموزههای رقیب دیگر بعد از آن میآیند و مرحله جدیدی را در تاریخ مسیحیت تأیید میکنند که در آن انسانها آموزهها و هویتهای دینی جدید زیادی ایجاد میکنند و مردم را گیج میکنند، مشابه روشی که مشرکان خدایان و مذاهب جدید خود را تکثیر میکنند.)
باز هم، این زمان خاص در تاریخ به وضوح از طریق توصیفات در مکاشفه قابل شناسایی است، و به طور غیرقابل انکاری در تاریخ مشهود است.
لطفاً با شروع از این تاریخ خاص، با همسو کردن بقیه دوره های زمانی در مکاشفه ایراد نگیرید. زیرا این خداست که با توصیف خود از این دو دوره زمانی متمایز، این مرزبندی زمان را مشخص می کند: در دو طرف این تاریخ 1530 پس از میلاد.
اکنون برخی میپرسند که چرا ما مسیری تاریخی را دنبال میکنیم که عمدتاً از کلیسای کاتولیک تا دوران پروتستان را طی میکند؟ کلیسای کاتولیک رومی تنها قبل از پروتستانیسم نبود. همچنین وجود داشت: کلیسای ارمنی، کلیسای سریانی، کلیسای قبطی، کلیسای ارتدکس شرقی و غیره.
اما جنبش اصلاح طلبی از کجا بیرون آمد؟
پیش از جنبش اصلاحات در دهه 1500، هیچ سابقه ای مبنی بر تلاش و جان باختن افرادی در راه اصلاحات مبتنی بر ایمان کتاب مقدس وجود ندارد که از این شکاف های دیگر کلیسا با اهمیت باشد. این انشعابات اولیه (کلیسای ارمنی، سریانی، کلیسای قبطی، کلیسای ارتدوکس شرقی، و غیره) اساساً به دلیل تمایل مردان به قدرت و نفوذ اتفاق افتاد. تنها تلاشهای اصلاحی مهمی که تا به حال بر این شکافهای بسیار قدیمی تأثیر گذاشت، پس از شروع جنبش اصلاحطلبی در سالهای 1500 انجام شد، و بهویژه از دودمان افرادی که از کلیسای کاتولیک روم بیرون آمده بودند و آنها را ترک کرده بودند. هیچ جنبش اصلاحی روحالقدس خدا به اندازه قابل توجهی در تاریخ ثبت نشده است، از افرادی که ابتدا بخشی از کلیسای ارمنی، کلیسای سریانی، کلیسای قبطی، کلیسای ارتدکس شرقی و غیره بودند.
در واقع، قبل از جنبش اصلاحطلبی در دهه 1500، ما همچنین سابقه تلاشهای زیادی توسط افراد کلیسای کاتولیک روم برای اصلاح او را داریم. والدنزیها، یان هوس، جان ویکلیف و غیره بودند. روحالقدس چنان کاری را در دلهای بسیاری انجام میداد که حاضر بودند به خاطر حقیقتی که بر روحهایشان آشکار شده بود به خطر بیفتند و متحمل مرگ شوند.
به یاد داشته باشید، برای درک مکاشفه، و جدول زمانی تاریخی مکاشفه، باید از تبار تاریخی حرکت روح القدس که در طول تاریخ در دل مردم کار می کرد پیروی کنید. فقط تجزیه و تحلیل تاریخ های سازمان کلیسا که توسط مورخان با قدرت تشخیص معنوی کمی ثبت شده است، فقط باعث سردرگمی و بی ایمانی شما می شود!
همچنین به یاد داشته باشید که پیام مکاشفه فقط خطاب به بندگان واقعی مسیح بود (مکاشفه 1: 1-4 را ببینید)، تا آنها را قادر سازد که بین راست و دروغ تشخیص دهند. تنها راه برای آشکار ساختن این تمایز، یک جدول زمانی تاریخی است که به دنبال جایی است که قوم واقعی خدا در طول تاریخ در آن قرار داشتند.
آیا واقعاً می خواهید بدانید قوم واقعی خدا کجا بوده اند؟ اگر چنین است، خدا آن را با روح گوسفند روحانی که آنها برای پیروی از مسیح متواضعانه در طول تاریخ داشتند، برای شما آشکار خواهد کرد.
«به من بگو ای کسی که جان من دوستش دارد، کجا میچرخانی، گلهات را در ظهر کجا آرام میبخشی، چرا که من مانند کسی باشم که در کنار گلههای یاران تو روی میگردانم؟
ای زیباترین زنان، اگر نمی دانی، از ردپای گله بیرون برو و بچه هایت را در کنار چادرهای شبانان طعام بده.» ~ آواز سلیمان 1: 7-8
بگذارید خدا «خیمه های شبان» روحانی را که برای قوم خود فراهم کرده است، برای شما شناسایی کند.
پس اکنون اجازه دهید خدا 1260 سال در مکاشفه را شناسایی کند. ابتدا توسط متون مقدسی که مشخصاً نشان می دهد که یک روز می تواند به صورت نبوی برای شناسایی یک سال استفاده شود:
- حزقیال 4: 5-6
- دانیال 9:25
- پیدایش 29:27-28
- اعداد 14:34
من آخرین مورد را در اینجا نقل می کنم تا راحت تر بخوانید:
«بعد از تعداد روزهایی که زمین را جستوجو کردید، چهل روز، هر روز به مدت یک سال، گناهان خود را حتی چهل سال متحمل خواهید شد و نقض عهد من را خواهید دانست.» ~ اعداد 14:34
پس بیایید کتاب مقدسی را بررسی کنیم که 1260 روز/سال را مشخص می کند. ابتدا در مکاشفه، فصل یازدهم این روزها زمانی است که کلیسا، به عنوان اورشلیم روحانی جدید، به مدت 42 ماه، که تقریباً برابر با 1260 روز است، مورد بی احترامی قرار می گیرد. به یاد داشته باشید که در زمان نوشتن مکاشفه، شهر فیزیکی اورشلیم قبلاً توسط رومیان کاملاً ویران شده بود. بنابراین این کتاب مقدس نمی تواند در مورد اورشلیم فیزیکی صحبت کند زیرا معبد به طور کامل ویران شده است و از آن زمان هرگز بازسازی نشده است. این فقط می تواند در مورد اورشلیم روحانی صحبت کند که نماینده کلیسا است. (اگر به طور جدی در مورد سلطنت هزار ساله بازسازی معبد در اورشلیم قطع شدهاید، میتوانید بخوانید:سلطنت هزار ساله در مکاشفه فصل 20برای توضیحی مبتنی بر کتاب مقدس در این مورد.)
پس بیایید در مورد معبد روحانی و اورشلیم روحانی بخوانیم.
«و نی مانند عصا به من داده شد و فرشته ایستاد و گفت: برخیز و معبد خدا و مذبح و عبادت کنندگان در آن را اندازه کن. اما صحن که بیرون معبد است آن را رها نکنید و اندازه نگیرید. زیرا به غیریهودیان داده شده است و شهر مقدس را چهل و دو ماه زیر پا خواهند گذاشت.» ~ مکاشفه 11: 1-2
آنچه این نشان می دهد این است که معبد روحانی است (افرادی که عیسی در دل آنها زندگی می کند، نمی دانید که شما معبد خدا هستید... ~ اول قرنتیان 3:16) را می توان با میله اندازه گیری کرد: که بیانگر کلام خدا است.
اما شهر، اورشلیم جدید، که نمایانگر بدن جمعی مرئی مسیح است، مورد بی احترامی کسانی قرار گرفته است که یهودیان روحانی (یهودیان روحانی) نیستند. او از منافقانی در رهبری کلیسای وقت صحبت می کند که به کلام خدا بی احترامی می کردند و به نفع خود سوء استفاده می کردند. و آنقدر از اقتدار خود سوء استفاده کردند که خادمان واقعی و فرزندان واقعی خدا را مورد آزار و اذیت قرار دادند. بنابراین بیشتر در مکاشفه فصل 11 می گوید:
«و من به دو شاهد خود قدرت خواهم داد و آنها هزار و دویست و شصت روز در گونی پوشیده نبوت خواهند کرد. اینها دو درخت زیتون و دو شمعدان هستند که در برابر خدای زمین ایستاده اند. و اگر کسی بخواهد آنها را آزار دهد، آتش از دهانشان بیرون میآید و دشمنانشان را میبلعد و اگر کسی آنها را آزار میدهد، باید به این ترتیب کشته شود. اینها قدرت دارند که آسمان را ببندند تا در ایام نبوتشان باران نبارد، و بر آبها قدرت دارند که آنها را به خون تبدیل کنند و هر چند وقت که بخواهند زمین را به همه بلاها بزنند.» ~ مکاشفه 11: 3-6
دو شاهد وفادار در روز انجیل (از زمان ظهور اول عیسی تا پایان جهان) کلام خدا و روح القدس هستند. (زکریا 4:14 و اول یوحنا 5:8) بنابراین آنچه که کتاب مقدس در مکاشفه فصل 11 در بالا نشان می دهد، این است که با وجود اینکه خدمتی واقعی وجود داشت که مورد آزار و اذیت قرار گرفت («لباس گونی» به دلیل غم و اندوه آنها: این خدمت، توسط کلام خدا و روح القدس او در آنها، علیه رهبری فاسد کلیسای کاتولیک پیشگویی کرد. و حقيقتى كه گفتند آفت روحى بر سر رهبرى منافق بود.
این زمان آزار و شکنجه بعداً در مکاشفه 12 توضیح داده میشود، جایی که کلیسای واقعی به عنوان عروس مسیح نشان داده میشود که فرزندان روحانی را از طریق نجات به دنیا میآورد.
«و او پسری به دنیا آورد که باید با عصای آهنین بر همه امتها حکومت کند و فرزندش نزد خدا و تاج و تخت او برده شد. و زن به بیابان گریخت، جایی که برای او مکانی از جانب خدا آماده کرده بود تا هزار و دویست و شصت روز در آنجا به او غذا بدهند…
... و چون اژدها دید که به زمین افکنده شده است، زنی را که مردی به دنیا آورد جفا کرد. و به زن دو بال عقاب بزرگ داده شد تا به بیابان پرواز کند، به جای خود، جایی که برای مدتی و زمانها و نیمی از صورت مار تغذیه می شود.» ~ مکاشفه 12: 5-6 و 13-14
"زمان، زمان و نیم زمان" سه سال و نیم یا تقریباً 1260 روز در سال است. سال نبوی یک «وقت» یا 360 روز است. علاوه بر این، از آنجایی که دقیقاً همین فصل که پرواز زن/کلیسا را به بیابان توصیف میکند، از 1260 روز و «زمان، زمان و نیمزمان» برای توصیف یک دوره زمانی استفاده میکند: این دقیقاً به ما تأیید میکند که «زمان» چیست. .
توجه کنید که بیان می کند که این مکان بیابانی روحانی است، به دلیل آفت های کلام خدا و روح القدس بر ریاکاری کلیسای کاتولیک. (آنچه را که در مکاشفه 11: 6 در مورد خدمت واقعی مسح شده با کلام و روح القدس گفته شده بود به خاطر بسپارید: «اینها قدرت دارند که آسمان را ببندند، که در ایام نبوت ایشان باران نبارد.» بارانی که از آن صحبت می کنند، برکات معنوی است که از جانب خداوند می آید.) اما همچنین توجه داشته باشید که در همان زمان، قوم واقعی خدا، کلیسای واقعی، که "او مکانی از جانب خدا آماده کرده است، تا هزار و دویست و شصت روز او را در آنجا تغذیه کنند." کسانی که مستقیماً به او غذا میدادند، کلام خدا و روحالقدس نیز به دلیل آزار و شکنجههایی که متحمل میشد، «لباس پوشیده بودند».
و هنوز برای اینکه مشخص شود مکاشفه در مورد چه کسی صحبت می کند: دوباره در فصل سیزدهم، کلیسای کاتولیک روم نشان داده می شود که اقتدار خود را از بت پرستی دریافت می کند. آنها با این اقتدار می توانند مسیحیان واقعی را فریب دهند و آزار و اذیت کنند. بت پرستی به عنوان اژدها و کلیسای کاتولیک به عنوان جانور نمادین است. و دوباره، این جانور با این قدرت نهایی به مدت 42 ماه، یا 1260 روز در سال ادامه می دهد.
«و اژدهایی را که به وحش قدرت بخشید پرستش کردند و وحش را پرستش کردند و گفتند: چه کسی شبیه وحش است؟ چه کسی می تواند با او جنگ کند؟ و دهانی به او داده شد که سخنان بزرگ و کفر گفتن. و به او قدرت داده شد تا چهل و دو ماه ادامه دهد. و دهان خود را به کفر گفتن به خدا گشود تا به نام او و خیمه اش و ساکنان آسمان کفر گوید. و به او داده شد که با مقدسین جنگ کند و بر آنها غلبه کند و قدرت بر همه اقوام و زبانها و ملتها به او داده شد.» ~ مکاشفه 13:4-7
دانیال همچنین در مورد این دوره ۱۲۶۰ روز در سال صحبت میکند که در آن یک قدرت مذهبی به وجود میآید که به خدا کفرگویی میکند و قوم خدا را آزار میدهد. این قدرت مذهبی از کوچکی به عنوان "شاخ کوچک" شروع می شود که از چهارمین پادشاهی جانوران (روم) دانیال فصل هفتم بیرون می آید. (توجه: سه پادشاهی قبل از چهارمین در دانیال عبارتند از: بابل، ماد و یونان. سپس بعد از یونان، چهارمین آمد: روم.)
او گفت: «وحش چهارم، چهارمین پادشاهی بر روی زمین خواهد بود، که از همه پادشاهیها متفاوت خواهد بود، و تمام زمین را خواهد بلعید، و آن را زیر پا میگذارد و پاره پاره میکند. و ده شاخ از این پادشاهی ده پادشاه است که برمیخیزد و دیگری پس از آنها برمیخیزد. و او از اولی متفاوت خواهد بود و سه پادشاه را تسلیم خواهد کرد. و سخنان بزرگی بر حق تعالی خواهد گفت و قدیسان حق تعالی را فرسوده خواهد کرد و به تغییر زمانها و قوانین فکر خواهد کرد و آنها تا زمان و زمانها و تقسیم زمان به دست او تسلیم خواهند شد. اما داوری مینشیند و فرمانروایی او را میبرند تا آن را نابود و تا آخر نابود کنند.» ~ دانیال 7:23-26
علاوه بر این، همان دوره زمانی برای بار دوم به دانیال داده شد که او دوباره در مورد این دوره زمانی که قرار بود بیاید پرسید. این پاسخی بود که او دریافت کرد:
«و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، هنگامی که دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان دراز کرد، و به کسی که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی خواهد بود. ، و نیم؛ و هنگامی که او به پراکندگی قدرت قوم مقدّس دست یابد، همه این چیزها به پایان خواهد رسید.» ~ دانیال 12:7
باز هم «زمان و زمان و تقسیم زمان» سه سال و نیم یا تقریباً 1260 روز در سال است. اما توجه داشته باشید که در دانیال 7:26 نیز به ما میگوید: «اما داوری خواهد نشست و فرمانروایی او را خواهند گرفت تا آن را تا آخر نابود کنند.» این جانور کاتولیک رومی باید توسط کلام خدا و روح خدا مورد قضاوت قرار گیرد، و این به دلیل اصلاحات در 1500 آغاز خواهد شد. و کتاب مقدس دوم در دانیال 12:7 به ما می گوید که پس از "زمان، زمان ها، و نیم; و هنگامی که او به پراکندگی قدرت قوم مقدّس دست یابد، همه این چیزها به پایان خواهد رسید.» پس از دوران تاریکی حکومت کلیسای کاتولیک، فرقههای پروتستان به طور کامل «قدرت مردم مقدس را پراکنده میکنند». این به ما بینشهای بیشتری را نه تنها در مورد 1260 روز/سال، بلکه همچنین آنچه پس از آن دوره زمانی اتفاق میافتد، میدهد.
در نتیجه، قدرت نهایی که کلیسای کاتولیک از آن برخوردار بود، سلب خواهد شد، زیرا بسیاری از آنها به دروغگویی او بیدار می شوند. و با ادامه زمان از آنجا، او معنوی اقتدار در طول سالها کمتر و کمتر شده است تا «آن را تا آخر مصرف کند و نابود کند».
بنابراین درک کنید که این توصیف یک نبرد معنوی است که برای جایگاه اقتدار معنوی در قلب و ذهن مردم در جریان است.
پس از این 1260 روز/سالی که در بالا ذکر شد، «زمانی که او قدرت قوم مقدّس را متفرق خواهد کرد» (دانیال 12:7) چه اتفاقی می افتد؟
از آنجایی که اصلاحات در بسیاری از زندگیها به کلام خدا و روح خدا آزادی میداد، شیطان میدانست که باید از تاکتیکهای مختلفی برای مقابله با این نیروهای معنوی در قلب و زندگی مردم استفاده کند. بنابراین او شروع به الهام بخشیدن به برخی از خادمان پروتستان کرد تا به دنبال اقتدار و هویت کلیسایی خود باشند، به جای اینکه راضی باشند که فقط به اقتدار و هویت کلام و روح رضایت دهند.
بنابراین در مکاشفه، بلافاصله پس از شهادت کلام خدا و روح خدا (که به دلیل آزار و شکنجه "لباس و خاکستر پوشیده بودند"): اکنون تعدادی از کلیساهای پروتستان تقسیم شده را می بینیم که برخاسته اند، که طبق اعتقادنامه مورد نیاز خود. و فرمانروایان بشر، آثار کلام و روح را در دل مردم بکشند.
کلیسای کاتولیک انجیل را با زنجیر به منبر نگه می داشت تا تعداد کمی بتوانند آن را بخوانند. بنابراین آنها کلام را نکشتند، بلکه فقط از نظر روحی مردم را از فقدان آن گرسنگی دادند. اما سازمانهای پروتستان آشکارا از کلام استفاده کردند، اما نفوذ آن را با وارد کردن فریبکارانه زهر آموزهها و عقاید نادرستی که در زندگی مردم جای گناه را باز میکنند، کشتند و آنها را به فرقهها تقسیم کردند. در نتیجه، این قدرت پروتستان به عنوان یک جانور دوم توصیف می شود که از یک گودال بی انتها بیرون می آید (مکانی که هیچ پایه معنوی واقعی از کلام خدا وجود ندارد.) این قدرت وحشی تأثیر کلام و روح را می کشد.
«و زمانی که آنها (کلمه و روح) شهادت خود را به پایان خواهند رساند، وحشی که از گودال تهی بالا می رود، با آنها جنگ خواهد کرد و بر آنها غلبه خواهد کرد و آنها را خواهد کشت. و اجساد مرده آنها (از کلام و روح) در خیابان شهر بزرگی که از نظر معنوی سدوم و مصر نامیده می شود، قرار خواهد گرفت، جایی که خداوند ما نیز در آنجا مصلوب شد. و آنها از قومها و اقوام و زبانها و ملتها اجساد آنها را سه روز و نیم خواهند دید و اجازه نخواهند داد که اجساد آنها را در قبر بگذارند. و ساکنان زمین بر آنها شادی خواهند کرد و شادی خواهند کرد و هدایایی برای یکدیگر خواهند فرستاد. زیرا این دو پیغمبر ساکنان زمین را عذاب میدادند.» ~ مکاشفه 11:7-10
به یاد داشته باشید که خداوند ما در اورشلیم مصلوب شد. بنابراین، این کتاب مقدس به ما اجازه میدهد بدانیم که خدا چگونه دشمنان خود را از چشمان روحانی میبیند. و حتی با وجود اینکه کلیساهای پروتستانی که از نظر روحی سقوط کرده اند، بسیار به خود فکر می کنند: زیرا آنها تأثیر کلام و روح را می کشند، خدا از نظر معنوی آنها را سدوم و مصر می بیند که معرف گناه و اسارت هستند. و حتی با وجود اینکه آنها تأثیر کلام و روح را می کشند، "جسدهای مرده" خود را با این ادعا که به کلام اعتقاد دارند و روح در آنهاست، در اطراف نگه می دارند. اما هر دو در سازمان های کلیسایی خود مرده اند.
اساساً سازمانهای پروتستان تقریباً هر کار بدی را انجام دادند که کلیسای کاتولیک روم قبل از آنها انجام داد. تفاوت اصلی: پروتستانتیسم مسیحیان را چندین بار با ایجاد راههای پرستش خدا به هر روشی که آنها انتخاب کردند، تقسیم کرد. اساساً ایجاد اثر بت پرستی (خدایان بسیار و راه های بسیاری برای گیج کردن مردم) با یک شنل مسیحی برای فریب بیشتر.
بنابراین منطقی است که اگر مکاشفه کلیسای کاتولیک را به عنوان یک جانور به تصویر بکشد، پروتستانیسم را نیز به عنوان یک جانور به تصویر بکشد. اما تفاوت این است که جانور پروتستان شبیه یک بره ساخته می شود، اما در درون آن در واقع روح اژدهای بت پرستی است.
توجه: «جانوران» به این دلیل استفاده میشوند که کلام خدا به ما دستور میدهد که انسان، بدون اینکه خدا او را هدایت کند، بهتر از یک حیوان نیست (مزمور 49:20 و دوم پطرس 2:12 را ببینید).
توجه کنید که این جانور پروتستان از کجا می آید: از گودال بی انتها زمین. به یاد داشته باشید که این همان جانوری است که در مکاشفه فصل 11 از چاله بی انتها بالا رفت تا دو شاهد خدا را بکشد: کلام خدا و روح خدا.
«و من جانور دیگری را دیدم که از زمین بیرون آمد. و او دو شاخ مانند بره داشت و مانند اژدها صحبت می کرد. و او تمام قدرت وحش اول را در حضور خود به کار می گیرد و زمین و ساکنان آن را وادار می کند که وحش اول را که زخم مهلک او شفا یافت، بپرستند. و معجزات بزرگی انجام می دهد، به طوری که آتشی را از آسمان بر زمین در نظر مردم نازل می کند، و ساکنان زمین را به وسیله آن معجزاتی که قدرت انجام آنها را در حضور وحش داشت فریب می دهد. ; به ساکنان زمین میگوید که برای وحشی که زخم شمشیر داشت و زنده شد، شمایل بسازند. و او قدرت داشت که شمایل وحش را زنده کند تا تصویر وحش هم سخن بگوید و هم باعث شود هر کس که تمثال وحش را نپرستند کشته شود.» ~ مکاشفه 13:11-15
این جانور دوم پروتستانیزم «تمام قدرت وحش اول را در برابر او اعمال میکند»، بنابراین او شبیه جانور اول، کاتولیک است. و این جانور دوم که از نظر روحی در داخل بسیار شبیه به وحش اول است، اساساً باعث میشود که پرستندگانش، هنگامی که به جانور دوم احترام میگذارند، «اولین وحش» را نیز بپرستند. بنابراین طبیعتاً این جانور دوم، که با ظاهر معجزه نیز فریب میدهد، همه روی زمین را متقاعد میکند که تصویری از جانور اول ایجاد کنند. ایجاد یک قدرت جهانی حاکم بر زمین شبیه به قدرت جهانی کلیسای کاتولیک در قرون تاریک گذشته. و بنابراین، این رهبری پروتستان بود که راه را برای ایجاد پارلمان جهانی/شورای کلیساها رهبری کرد، و سپس با رهبران جهانی مبارزه کرد تا همین کار را با ایجاد ابتدا جامعه ملل که بعداً به سازمان ملل تبدیل شد، انجام دهند.
نگرانی سازمانهای طبیعت وحش مربوط به قدرت و نفوذ زمینی است، نه اطاعت از ایمانی که ابتدا به رسولان تحویل داده شد. ممکن است احساس کنید که برخی چیزهای نجیب زمینی از طریق این سازمان ها انجام شده است. البته وجود دارد! چگونه می توانند وجود خود را توجیه کنند و مردم را به سمت خود بکشانند. اما نکته اینجاست: به جای عیسی و تمام کلام او، مردم را به سوی خود بکشانند، از آنها اطاعت کنند و آنها را پرستش و تکریم کنند!
«و او به آنها گفت: «شما کسانی هستید که خود را در حضور مردم عادل میدانید. اما خدا به دلهای شما میداند، زیرا آنچه در میان مردم محترم است، نزد خدا مکروه است.» ~ لوقا 16:15
این جانور دوم دوباره سردرگمی و تفرقه زیادی را در میان قوم خدا ایجاد کرد. تفرقه انداختن مردم برای اینکه بتوانید آنها را نزد خود جمع کنید بت پرستی است (خود و برنامه ها و ایده هایتان را بالاتر از دعوت و هدف خدا قرار دهید.)
«خداوند از این شش چیز متنفر است: آری، هفت مورد برای او مکروه است: نگاه مغرور، زبان دروغگو، و دستانی که خون بیگناه را می ریزند، قلبی که خیالات شیطانی می اندیشد، پاهایی که به سوی بدی می دوند، گواه دروغین که دروغ می گوید و آن که بین برادران اختلاف می افکند.» ~ امثال 6:16-19
هفتمین چیزی که خداوند در کتاب مقدس بالا از آن متنفر است، تفرقه بین برادران است و بیان می کند که تفرقه مکروه است که به معنای بت پرستی است. و بت پرستی دینی است که مستقیماً توسط خود شیطان از طریق ادیان مشرکانه متفرقه و آشفته ایجاد شده است. و بنابراین بعداً، در مکاشفه فصل 20، ما دید واضح تری از آنچه که جانور پروتستان (که در فصل 11 نیز از زمین بیرون آمده بود) را می بینیم.
به دلیل قدرت انجیل که مردم را از گناه و بت پرستی رها می کند، همین انجیل موعظه شده توانست بت پرستی شیطان را محدود کند. بنابراین بت پرستی مجبور شد به زیرزمین برود و در دوران تاریکی زیر ردای کلیسای کاتولیک کار کند.
این منعکس کننده دستورالعملی است که عیسی به حواریون خود داد. او به آنها گفت که از طریق کلیدهای انجیل (که کلیدهای ملکوت آسمان است و حقیقت را درک می کند) به رسولان قدرت می دهد که باطل را ببندند.
«و من کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میدهم، و آنچه را که بر زمین ببندی، در آسمان نیز بسته خواهد شد، و آنچه را که در زمین بگشایی، در آسمان نیز گشوده خواهد شد.» ~ متی 16:19
«محصول در زمین و بهشت» نشان میدهد که شیطان میتواند به وسیله انجیل در زمین مقید باشد و در آنچه که میتواند انجام دهد و چگونه مجاز به فریب دادن است محدود شود. حقیقت در کتاب مقدس این کار را از طریق تأثیرگذاری بر زندگی افراد انجام می دهد. و اگر در زمین بسته شود، در "مکان های آسمانی در مسیح عیسی" نیز مقید است (افسسیان 2: 4-6 را ببینید). این مکان بهشتی است که وقتی مسیحیان واقعی گرد هم می آیند تا خدا را در روح و حقیقت پرستش کنند، پیدا می شود.
بنابراین انجیل می تواند روح را از کنترل گناه رها کند. ولی، اگر انجیل مورد سوء استفاده قرار گیرد و برای منفعت و فریب دادن خدمت دروغین مورد سوء استفاده قرار گیرد، می تواند شیطان را نیز از دست بدهد. و این دقیقاً همان کاری است که پروتستانیسم انجام داد. آشکارا از انجیل به هر روشی که آنها انتخاب می کردند استفاده می کرد. و با این کار روح شیطان را کاملاً از دست دادند تا به هر طریقی که او می خواست فریب دهد.
در اواخر مکاشفه، به ویژه برای ما روشن می شود که چگونه می توان شیطان را رها کرد.
زمانی که سردرگمی کاتولیک و پروتستان در فصل های قبلی مکاشفه برطرف شد، اکنون در مکاشفه فصل 20 می توان تصویر واضح تری از روز انجیل را مشاهده کرد: از زمان اولین ظهور عیسی بر روی زمین تا پایان. بنابراین ما می بینیم که خدمت واقعی عیسی مسیح شروع شده و بت پرستی را با انجیل پیوند می دهد. شیطان به گودال بی انتها بسته شده است (مشخص می شود که ادیان بت پرستانه او هیچ پایه ای نداشتند: یک گودال بی انتها جایی است که هیچ پایه ای ندارد). بنابراین بت پرستی شیطان به مذهب «پنهان شده در قلب منافقان» کلیسای کاتولیک تبدیل شد. کلیسای کاتولیک بسیاری از آموزه های بت پرستی را در خود گنجانده بود، اما از نمادهای مسیحی برای پوشاندن آنها استفاده می کرد. اما تنها یک کلیسا/مذهب به طور مشهودی مجاز بود که توسط کلیسای کاتولیک توسط هر کسی دیده شود. اما هنگامی که آشفتگی پروتستانتیسم در مورد بسیاری از کلیساها و بسیاری از روش های اعتقادی برای عبادت از بین رفت، بت پرستی شیطان دوباره قابل مشاهده شد، اما با پوشش های مذهبی متعدد به اصطلاح "مسیحی". بنابراین فرقه های پروتستان سردرگمی های شیطانی را چند برابر کردند. و آنها این سردرگمی را علیه مسیحیان واقعی آزاد کردند تا کاملاً آشکارا با قوم واقعی خدا مبارزه کنند.
«و فرشتهای را دیدم که از آسمان نازل شد، در حالی که کلید حفره تهی و زنجیر بزرگی در دست داشت. و اژدها را که همان مار پیر که شیطان و شیطان است گرفت و او را هزار سال بست. (توجه: بت پرستی مقید بود)و او را به چاله بی انتها بیندازید و او را ببندید و بر او مهر بزنید تا دیگر امتها را فریب ندهد. (با مذاهب متکثر)تا هزار سال تمام شود، و پس از آن باید فصلی کوتاه از دست داد. و تختها را دیدم و بر آنها نشستند و داوری به آنها داده شد و جانهای کسانی را دیدم که برای شهادت عیسی و برای کلام خدا سر بریده شده بودند و وحش را نپرستیده بودند. تصویر او، هیچ یک نشان او را بر پیشانی یا در دستانشان نگرفته بود. و هزار سال با مسیح زندگی کردند و سلطنت کردند. (توجه: در طول این هزار سال این کاتولیک بود که اساساً مسیحیان واقعی را مورد آزار و اذیت قرار داد.) اما بقیه مردگان تا پایان هزار سال دیگر زنده نشدند. این اولین معاد است. خوشا به حال کسی که در رستاخیز اول سهم دارد (نکته: رستاخیز اول، نجات روح از مرگ گناه، با نجات است): بر چنین مرگ دوم قدرتی ندارد، (نکته: مرگ دوم، مرگ جسمانی است و مرگ اول، مرگ روح در هنگام گناه است. همانطور که خداوند در باغ به آدم گفت که در روزی که گناه کرد، او خواهد مرد. پس وقتی از مرگ اول نجات پیدا کردیم. با نجات، مرگ دوم نمی تواند به ما آسیب برساند.) اما آنها کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد. و هنگامی که هزار سال تمام شود، شیطان از زندان خود رها شده، و بیرون خواهد آمد تا امتهایی را که در چهار گوشه زمین هستند، یعنی یأجوج و ماجوج را فریب دهد تا آنها را برای جنگ جمع کند. مثل ماسه دریاست.» ~ مکاشفه 20:1-8
هزار سال قبل از 1530، در سال 530 پس از میلاد، امپراتور ژوستینیان شروع به تحکیم قدرت مذهبی تحت فرمان پاپ کاتولیک روم کرد. و از این رو از سال 530 تا 534 پس از میلاد، او کد قانون را بازنویسی کرد تا پاپ را قادر سازد تا از اختیارات قانونی کامل برای اجرای قضاوت در مورد بسیاری از مخالفان او برخوردار باشد. این امر اقتدار و قدرت قانونی کلیسای کاتولیک رومی را برای آزار و اذیت و حتی ایجاد جنگ آغاز کرد. و این قدرت برای حدود 1000 سال بدون چالش معنوی قابل توجه ادامه یافت.
بنابراین در مکاشفه فصل 20 بیان میکند: «من جان کسانی را دیدم که برای شهادت عیسی و برای کلام خدا سر بریده شدند.» روش اعدام برای همه سر بریدن نبود، اما این "سر بریدن" نشان دهنده روشی است که معمولاً علیه سایر پادشاهان تسخیر شده استفاده می شود. با سر بریدن علنی یک پادشاه به همه نشان می دادید که تاج اقتدار خود را از دست داده است.
حالا با من معنوی فکر کن مسیحیان واقعی "پادشاهان و کاهنان خدا" هستند (مکاشفه 1:6 را ببینید) و با قدرت بر گناه سلطنت می کنند. بنابراین، در طول این 1000 سال، بسیاری از مسیحیان واقعی در برابر انبوه مردم آن زمان به دروغ مورد قضاوت قرار گرفتند و «از داشتن تاج عدالت محروم شدند». با چنین عملی، این قدیسان واقعی اساساً «به دلیل عدالت خود» در برابر همه مردم «سر بریده شدند» تا آنها را به عنوان پادشاهان روحانی به تصویر بکشند. به همین دلیل است که خدا در مکاشفه فصل 20 این مقدسین واقعی را با مخالفت با قضاوت کلیسای کاتولیک با این جمله که "و هزار سال با مسیح زندگی کردند و سلطنت کردند." انسان سر تاج عدالت را از تن بیرون آورد، اما عیسی مسیح آنها را به این دلیل که چگونه «هزار سال با مسیح سلطنت کردند» قضاوت میکند که هنوز تاجی از عدالت دارند. آنها با مسیح سلطنت کردند زیرا برای مسیح رنج می کشیدند.
این سخن صادقانه است: زیرا اگر با او مردیم، با او نیز زندگی خواهیم کرد: اگر رنج میکشیم، با او سلطنت خواهیم کرد و اگر او را انکار کنیم، او نیز ما را انکار خواهد کرد.» 2 تیموتائوس 2:11 -12
اما پس از این هزار سال، که در سال 1530 به پایان رسید: شیطان، از طریق تشکیل بسیاری از فرقه های پروتستانی سقوط کرده، توانست مذاهب متعدد سردرگمی خود را (در اصل بت پرستی چیست) دوباره بر جهان به اصطلاح مسیحی از دست بدهد. و از آن زمان به بعد او بارها و بارها به افزایش این سردرگمی ادامه داده است. این به ویژه نحوه کار او برای جلوگیری از رسیدن حقیقت ناب انجیل به ذهن و قلب گمشدگان است.
خب حالا چگونه میتوانیم آنچه را که تاکنون خواندهایم جمعبندی کنیم؟
با شناسایی واضح در مکاشفه از آنچه در طول 1260 سال رخ داده است، و با آنچه که پس از آن زمان اتفاق افتاده است: ما می توانیم با تقریب خوب به یک تاریخ مرکزی روشن برسیم. آن سال: 1530 پس از میلاد.
بنابراین اگر ساعت سال را از آن تاریخ 1260 سال به عقب برگردانیم، به سال 270 بعد از میلاد خواهیم رسید.
و اگر ساعت سال را از 1530 بعد از میلاد 1000 سال به عقب برگردانیم، به سال 530 بعد از میلاد خواهیم رسید.
270 بعد از میلاد و 530 بعد از میلاد تاریخهایی هستند که به وضوح در تاریخ و در توصیف مکاشفه از شرایط معنوی که در اطراف قوم واقعی خدا اتفاق میافتد، تعریف شدهاند. علاوه بر این، تعیین زمان های بیشتری در مکاشفه مشخص شده است.
بنابراین، از «تولد» پروتستانتیسم در حوالی سال 1530 پس از میلاد، این شرایط سردرگمی و آزار و اذیت، از طریق پروتستانتیسم، بدون یک کلیسای برجسته مشخص برای افشای آن چه مدت دوام آورد؟
«و زمانی که آنها (کلمه و روح) شهادت خود را به پایان خواهند رساند، وحشی که از گودال تهی بالا می رود، با آنها جنگ خواهد کرد و بر آنها غلبه خواهد کرد و آنها را خواهد کشت. و اجساد آنها در خیابان شهر بزرگی که از نظر روحانی سدوم و مصر نامیده می شود، جایی که خداوند ما نیز در آنجا مصلوب شد، قرار خواهد گرفت. و آنها از قومها و اقوام و زبانها و ملتها اجساد آنها را سه روز و نیم خواهند دید و اجازه نخواهند داد که اجساد آنها را در قبر بگذارند. و ساکنان زمین بر آنها شادی خواهند کرد و شادی خواهند کرد و هدایایی برای یکدیگر خواهند فرستاد. زیرا این دو پیغمبر ساکنان زمین را عذاب میدادند.» ~ مکاشفه 11:7-10
اما این دوره معنوی سه و نیم روزه به پایان رسید. زمانی فرا رسید که کلام خدا و روح خدا در یک «ابر از شاهدان» جمعی که خدا آنها را از سرگشتگی کاتولیک و پروتستانیسم فرا می خواند، به طور کامل مورد احترام قرار گرفت.
«و پس از سه روز و نیم، روح حیات از جانب خدا در آنها وارد شد و بر پاهای خود ایستادند. و ترس عظیمی بر آنانی که آنها را دیدند، فرود آمد. و صدای بلندی از آسمان شنیدند که به آنها می گفت: «اینجا بالا بیایید. و در ابری به آسمان بالا رفتند. و دشمنان آنها را دیدند. و در همان ساعت زلزله بزرگی رخ داد و دهک شهر سقوط کرد و در زلزله هفت هزار نفر کشته شدند و بقیه ترسیدند و خدای آسمان را جلال دادند.» ~ مکاشفه 11:11-13
بخش دهم شهر فاحشه (بابل روحانی) سقوط کرد، زیرا آن بخش دهم قدیسان واقعی بودند که از بابل بیرون آمدند، و جدا از بابل روحانی، به عنوان یک واحد کنار هم ایستادند. آنها به کلیسای واقعی خدا، عروس مقدس واقعی مسیح تبدیل شدند.
این زمان معنوی سه و نیم روز بعد از 1260 سال اتفاق می افتد، بنابراین برای مدت طولانی از 1530 بعد از میلاد به بعد اتفاق می افتد. در مورد این بازه زمانی سه و نیم روزه گمانه زنی های زیادی وجود داشته است. برخی آن را سه قرن و نیم یا حدود 350 سال معرفی کرده اند. این ما را به تاریخ تقریباً 1880 پس از میلاد می رساند.
برای درک کامل مدت زمانی که این «3 روز و نیم» روحانی نشان میدهد، باید توصیف معنوی کامل ارائه شده را بررسی کنیم. اين سه روز و نيم معنوي در مكاني معنوي به نام سدوم و مصر برگزار ميشود.
سدوم بیانگر وضعیت معنوی شر شدید است، جایی که هیچ پایه ای از کلام خدا وجود ندارد. در نتیجه هیچ پایانی برای عمق شری که مردم می توانند به آن دست یابند وجود ندارد.
اما مصر نشان دهنده اسارت معنوی است. در عهد عتیق، اسرائیلیان به مدت 430 سال در مصر اقامت داشتند (خروج 12:40-41). پس از آن که یوسف پس از فرعون در فرماندهی دوم شد، به آنجا نقل مکان کردند. تا زمانی که یوسف زنده بود، بنی اسرائیل زمانی که در سرزمین مصر زندگی می کردند، در اسارت نبودند.
یوسف 40 ساله بود که خانواده او، بنی اسرائیل، همگی به مصر نقل مکان کردند. این ساعت 430 ساله را شروع می کند. و یوسف 70 سال دیگر زنده بود (در 110 سالگی درگذشت.) بنی اسرائیل در زمان حیات یوسف از آن خوش گذشت. بنابراین 430 – 70 = 360 بردگی بالقوه. اما با فرض اینکه چند سال پس از مرگ یوسف طول بکشد تا رهبر بعدی مصر به قوم یوسف احترام نگذارد، میتوان منطقی بود که طی 10 سال اسرائیلیها آزادی خود را از دست بدهند. و سپس به مدت 350 سال در مصر در اسارت سختی بودند.
بنابراین سه روز و نیمی که مصر از نظر معنوی نشان می دهد، منطقاً می تواند 350 سال نشان داده شود. همان مدتی که بنی اسرائیل در مصر در اسارت بودند.
به یاد داشته باشید که اولین عقیده پروتستان در حدود سال 1530 ایجاد و رسماً پذیرفته شد. و بدین ترتیب آغاز سه روز و نیم روحانی یا 350 سال آغاز می شود. و زمانی پایان یافت که یک وزارتخانه در نهایت برخاست تا چیزی جز آنچه کلام میگوید (هیچ اعتقادی یا عقیدهای اضافه نشده) اعلام کند. و این خدمت کاملاً خود را وقف کردند که فقط از رهبری روح القدس پیروی کنند.
در ایالات متحده چنین جنبشی وجود داشت که در اواخر دهه 1800، در حدود سال 1880 (350 سال پس از پذیرش رسمی اولین عقیده پروتستان در سال 1530) شروع به کار کرد. این جنبش که در حدود سال 1880 آغاز شد، به سرعت به جنبشی بسیار سریع در حال رشد تبدیل شد.
اما آیا چیز دیگری در مکاشفه وجود دارد که بتواند از این تصور از عصر پروتستانی تقریباً سه و نیم قرنی حمایت کند؟
وجود دارد.
اگر 1260 سال را با 350 سال یا بیشتر جمع کنید، به 1610 یا تقریباً 1600 سال می رسید. (باز هم اینها همه تقریبی هستند زیرا ماهها همیشه 30 روز نیستند، زمان و زمان و نیم ساعت ممکن است دقیق به روز نباشد و سه روز و نیم ممکن است نیمی دقیق = 50 را مشخص نکند. و دقت تاریخ های تاریخی است. بستگی به محدودیتهای مورخانی دارد که قرنها بعد آنها را ثبت کردهاند. بنابراین تاریخها ممکن است یک سال یا بیشتر، اینجا و آنجا کم باشند. اما آنها تقریبهایی بسیار نزدیک به هم هستند، بهویژه وقتی شروع به ردیف کردن آنها با شرایط معنوی شناخته شده در طول تاریخ کنید.) توانایی ما برای تعیین تاریخ ها محدود به محدودیت های ما در درک، و محدودیت های دقت تاریخ های ثبت شده در تاریخ توسط مورخان است. اما درک خدا از زمان کامل است.
به هر حال، 1600 عدد مهم دیگری در مکاشفه است که فضای زمانی را تعیین می کند.
«و فرشته داس خود را در زمین افکند و تاک زمین را جمع کرد و آن را در شراب بزرگ خشم خدا انداخت. و شرابخانه در بیرون شهر پایمال شد، و خون از شرابخراب، حتی تا افسار اسب، به فاصله هزار و ششصد فرسنگ بیرون آمد.» ~ مکاشفه 14:19-20
از زمانی که عیسی برای اولین بار انجیل را برای ما آورد، این گام برداشتن در این دستگاه شراب روحانی ادامه داشته است. انجیل موعظه شده گناه خونی آنها را برای انجام ریاکاری بر روح آشکار می کند. اما، برای فضای «1600 فرلونگ»، موعظه «شرابگیری» باید خارج از شهر برجسته خدا، که اورشلیم جدید، عروس واقعی مسیح است، انجام میشد: کلیسای واقعی خدا.
«من به تنهایی بر شراب کوبیده ام. و از قوم هیچ کس با من نبود. و خون آنها بر جامه های من پاشیده خواهد شد و من تمام لباس خود را لکه دار خواهم کرد. زیرا روز انتقام در قلب من است و سال رهایی من فرا رسیده است. و من نگاه کردم و کسی نبود که کمک کند. و من تعجب کردم که کسی نیست که حمایت کند. و خشم من، مرا حمایت کرد. و مردم را با خشم خود زیر پا می گذارم و آنها را در خشم خود مست خواهم کرد و قوت آنها را به زمین خواهم ریخت.» ~ اشعیا 63:3-6
مضمون این کتاب مقدس در اشعیا نیز مربوط به تطهیر قومی برای خدا در میان ریاکاری و فساد بسیار است. چگونه؟ با زیر پا گذاشتن فساد آموزه های نادرست و پرستش های دروغین. و بدون کمک شهر جدید اورشلیم (کلیسای برجسته و واضح)، همانطور که قبلاً در مکاشفه 14:20 ذکر شد، خدا هنوز خودش این کار را به انجام رساند: «به اندازه هزار و ششصد فرلنگ». یا به مدت 1600 سال: در زمان حکومت کلیسای کاتولیک رومی همراه با کلیساهای پروتستان، تقریباً از 270 پس از میلاد تا سال 1880 پس از میلاد.
اما فرلنگ اندازه گیری فاصله است، نه زمان. پس چگونه میتوانیم آن زمان را به درستی در این دوره از تاریخ به کار ببریم؟ برای انجام این کار، باید در مورد هفت کلیسای آسیا که در مکاشفه مشخص شده اند توضیحی بدهم.
بنابراین ابتدا باید جدول زمانی کامل مکاشفه را به طور خلاصه طرح کنم. با هفت دوره کلیسا مشخص شده است که با نام هفت کلیسای آسیا که مکاشفه خطاب به آنها بود مشخص شده است. این شما را با "هفت روز از روز انجیل" که توسط هفت کلیسا گفته شده است آشنا می کند. سپس بعد از این، توضیح من در مورد نحوه استفاده از فاصله برای تعیین زمان بسیار منطقی تر خواهد بود.
هفت کلیسای آسیا (مکاشفه فصل 2 و 3)
ابتدا یک یادداشت کوتاه در مورد الگوی کلی را در ترتیب متوالی نامه هایی خواهید یافت که عیسی به یوحنا دستور داد تا به هفت کلیسای آسیا بفرستد.
- Many aspects and characteristics of Christ are brought out in that first interaction with John, spoken of in Revelation chapter 1. In the letters to the seven churches, every letter starts out with a repeat of one of those characteristics of Jesus. Why? Because Jesus is the answer for the church’s need in every place, and in every age of time. The letters to the churches are a love letter from Christ to his bride. He is trying to tell his bride “get your attention back on me!”
- From the first letter to the first church (Ephesus) Jesus is revealing to his bride (church) what has happened to her love, and the consequences of allowing herself to lose her sacrificial love.
- So in each letter Jesus tells each church what will happen next, if they will not take heed to his warning about their love. And in the next church letter (in the order presented in Revelation), we see that what Jesus warned the previous church about, has now actually come to pass in church following the previous church. What was predicted would happen in the previous, actually comes to pass in the next.
- Consequently, these seven churches in the order presented, are actually a story of the gospel day divided out into seven sequential church ages. It is a “heart history.” Telling about what happened, particularly in the heart of the ministry (where their love was) during different ages of church history.
Revelation is a spiritual message, meaning that it talks about where the love in the heart is. Consequently, it reveals spiritual heart conditions around the church and affecting the church. And it is a very complete message: dividing out the Revelation into multiple patterns of seven. Seven is known throughout the Bible as a number representing “completeness”. In addition, Revelation is designed to completely destroy any influence of hypocrisy (insincere love) around God’s people. That deceptive hypocritical influence is identified as an evil spiritual city (spiritual harlot condition of unfaithfulness) called “Babylon”. So the pattern of the multiple sevens, is like a spiritual battle plan to expose and defeat the spiritual stronghold of unfaithful Babylon.
اما برای به انجام رساندن این آشکار شدن، و نابودی دژ فریبنده او بر ذهن و قلب مردم، خدا نقشه ای در مکاشفه دارد که از الگوی تعیین شده در عهد عتیق پیروی می کند. بارها خداوند در مکاشفه تکرار می کند: الگوها، درس ها و انواعی که قبلاً از بقیه کتاب مقدس گفته شده است. این برای کمک به ما برای تفسیر و درک درست وحی است. اما کتاب مقدس یک کتاب روحانی است، بنابراین تفاسیر باید از نظر معنوی اعمال شود.
بنابراین، «میدان نبرد» مکاشفه ابتدا با نامههای به هفت کلیسا مشخص میشود. سپس، بر اساس الگوی هفت عصر کلیسا، یک طرح حمله در مکاشفه اجرا می شود.
این طرح نبرد معنوی از همان الگوی پیروی می کند که در عهد عتیق برای شکست دادن جریکو استفاده می شد. اریحا آن شهر محصور بزرگی بود که در سر راه قوم خدا یعنی بنی اسرائیل ایستاد. قبل از اینکه بتوانند بیشتر به «سرزمین موعود» بروند، باید جریکو را شکست می دادند. بنابراین خدا به آنها نقشه بسیار مشخصی داد تا دیوارهای اریحا را فروریخت.
در اینجا نقشه خدا است که آنها در آن زمان دنبال کردند (از یوشع فصل 6):
- هفت کاهن با شیپور به صدا درآورده بودند، همراه با همه مردان جنگی، و طاق عهد را حمل می کردند: همه با هم یک بار به مدت شش روز (هر روز یک بار) در اطراف شهر اریحا رژه رفتند.
- روز هفتم هم همین کار را کردند، اما این بار در یک روز هفت بار دور اریحا رفتند.
- پس از بار هفتم (در روز هفتم) هفت کشیش آخرین صدای بلند و طولانی را به صدا درآوردند.
- سپس همه مردم بر دیوارهای شهر فریاد داوری خشمگینانه سر دادند.
- و سپس همه دیوارها به صورت صاف فرو ریختند.
سپس وارد شدند و به جریکو حمله کردند و آن را ویران کردند. به آنها دستور داده شد که فقط فلزات گرانبها شهر را از بین ببرند. قرار بود همه چیز دیگر نابود و سوزانده شود
در مکاشفه ما طرح مشابهی داریم - برای شکست دژ فریبنده بابل معنوی بر قلب و ذهن مردم:
- هفت مهر (شروع در مکاشفه فصل 6)، یکی برای هر عصر کلیسا (یا روز) روز انجیل. (مانند راهپیمایی در اطراف اریحا: یک بار در روز، به مدت شش روز روحانی "مهر".)
- در مهر هفتم (شروع در مکاشفه فصل 8)، هفت شیپور توسط هفت پیام آور فرشته شیپور به صدا درآمده است. (مانند هفت بار در یک روز که در اطراف اریحا لشکرکشی کردند: در روز هفتم.)
- در شیپور هفتم (که در مکاشفه فصل 11 شروع می شود)، این اعلامیه وجود دارد که "پادشاهی های این جهان به پادشاهی یا خداوند ما و مسیح او تبدیل شده است و او تا ابدالاباد سلطنت خواهد کرد" (مکاشفه 11:15). و قوس عهد دیده شد (درست مانند آن که در نبرد علیه اریحا حضور داشت) - و همه اینها بلافاصله با پیامی بلند و بلند (مثل آخرین انفجار طولانی شیپور علیه اریحا) همراه شد. این انفجار/پیام طولانی علیه پادشاهی جانوران است (از جمله علامت وحش - و شماره نام او 666) - به مکاشفه 12 و 13 مراجعه کنید.
- بعد در مکاشفه 14 ما قوم واقعی خدا را می بینیم که خدا را پرستش می کنند (نام پدرشان را در پیشانی خود دارند) و یک فرشته پیام قدرتمند (عیسی مسیح) اعلام می کند که "بابل سقوط کرد، سقوط کرد..."
- سپس در مکاشفه 15 و 16 ما هفت فرشته رسول را با هفت بلای آخر می بینیم، شیشه هایی که پر از خشم داوری خدا هستند که می ریزند (مانند فریاد خشم آلود قضاوت بنی اسرائیل علیه شهر اریحا).
- پس از پایان ریختن شیشه های خشم، بزرگ ترین زلزله معنوی رخ می دهد و…
- «شهر بزرگ به سه قسمت تقسیم شد و شهرهای اقوام سقوط کرد و بابل بزرگ به یاد خدا آمد تا جام شراب قهر خشم خود را به او بدهد.» (مکاشفه 16:19)
دیوارهای فریب بابل فرو ریخته است. وقت آن است که نفوذ او را کاملاً از بین ببرید!
اینجا یک است یک صفحه نمودار نمای کلی وحی شاید درک مطالب بالا را آسان تر کند.
پس دلیل اینکه در مکاشفه مُهرها و شیپورها و شیشه های خشم خداوند به کار رفته است چنین است:
هفت مهر are what Jesus Christ, “the slain lamb of God” (see Revelation 5) opens. So only those who have been forgiven by his blood are able to see what he opens (just as Nicodemus was told that he needed to be born again to see the Kingdom of God – see John 3:3-8). The purpose of the seals is to help God’s true people to know the spiritual battles that have been fought using the Word of God. Each seal corresponds to the seven churches according to the same sequencial order: first seal to the first church, second seal to the second church, etc.
هفت شیپور warn us of what the consequences were concerning the spiritual battle in every church age. Especially in the final church age, these trumpets warn the children of God to gather everyone together as one body for spiritual battle. Note: in the Old Testament, trumpets were used to warn the people and to gather them together for both battle and worship.
هفت شیشه قضای خشم آلود خدا are the pouring out of final spiritual judgment upon every evil spiritual condition identified by the seven trumpet angels. Whatever was warned about by the trumpets, the warnings are all now past, because the full judgement of the hypocrisy has come in the pouring out of the vials. So each vial corresponds to each trumpet in the same sequencial order: the first vial corresponds to the first trumpet, the second vial to the second trumpet, etc.
هدف از همه اینها این است: مخصوصاً در آخرین روز روحانی، تولید نور معنوی چنان درخشان که هرکسی که می خواهد از نظر معنوی ببیند، اگر واقعاً بخواهد، بتواند حقیقت را ببیند.
«علاوه بر این، نور ماه مانند نور خورشید خواهد بود، و نور خورشید هفت برابر خواهد بود، مانند نور هفت روز، در روزی که خداوند شکاف قوم خود را بسته، و شفا می بخشد. سکته زخم آنها.» ~ اشعیا 30:26
هدف این است که کلیسا زخم های ناشی از نفوذ بابل معنوی را التیام بخشد!
توجه: حتی فراتر از طرح نبرد سه هفت نفره: از هفت مهر، هفت شیپور، و هفت شیشه خشم خدا: کل پیام مکاشفه در واقع به داستان روز انجیل در هفت زمان مختلف، از هفت منظر متفاوت! باز هم، خداوند کارهایی را در هفت نفر انجام می دهد تا کامل بودن و قطعیت نیت خود را برای آموزش درس های تاریخی در مکاشفه نشان دهد.
در ادامه خلاصه ای از نقشه نبرد سه مجموعه هفت تایی در مکاشفه آمده است، همه در هفت دوره کلیسا که توسط هفت کلیسای آسیا مشخص شده است سازماندهی شده است.
پس اکنون، با درک طرح نبرد سه هفت، همچنین درک کنید که هر یک از مهرها، شیپورها، و شیشه های خشم خدا: با یکی از اعصار کلیسا مطابقت دارد. با این گفته، اجازه دهید از طریق جدول زمانی روز انجیل، همانطور که در تاریخ و مکاشفه آمده است، قدم برداریم:

33 بعد از میلاد - آغاز اولین عصر کلیسا: افسس
تاریخ:
- از روز پنطیکاست - کلیسا با قدرت روح القدس جلو می رود
- The book of Acts is the “Acts of the Holy Ghost” not the Acts of the Apostles. The Holy Ghost was leading and in charge of the Kingdom in the beginning.
- But as time goes on into the next centuries, too many people begin to lose the sacrificial love for Jesus. They begin to just follow people, and not the Holy Spirit.
نامه به کلیسای اول، افسس (مکاشفه 2: 1-7) نشان می دهد:
- You are doing all the right things, but no longer for the right reasons: you are doing it to please men first – you’ve left your first love: God’s Holy Spirit which places Jesus first in the heart.
- توبه کنید وگرنه شمعدان خود را برمی دارم - که نور روحانی را به روغن سوزان می دهد که نشان دهنده عشق جمعی روح القدس است که در درون همه افراد کلیسا کار می کند.
باز شدن مهر اول (مکاشفه 6: 1-2) نشان می دهد:
- A sound of thunder – because of the lightning of the gospel (Jesus Christ using his bow to send forth his lightening light, with ministry thundering based on that light) showing the gospel going forth in its strength, as it did at the beginning of the gospel day.
- عیسی تاجی بر سر دارد و سوار بر اسب سفید (نماد جنگ) نشان داده می شود. او «فتح و فتح» پیش میرود. (توجه: جنگ عیسی یک جنگ روحانی است، نه یک جنگ بدنی وحشیانه. نبرد مسیح با کار انجیل برای نجات جان ها انجام می شود.) اسب سفید نشان دهنده خادمان واقعی عیسی مسیح است که عیسی به جنگ هدایت می کند. همانطور که انبیای خدا در قدیم (الیاس و الیشع) «ارابه اسرائیل و سواران آن» نامیده شدند (دوم پادشاهان 2:12 و دوم پادشاهان 13:14 را ببینید).
شیپور اول (مکاشفه 8: 7) هشدار می دهد:
- A gospel judgement message has been preached (hail and fire) mingled with blood (the blood that makes you clean and innocent, or guilty, depending upon whether you receive it or not.)
- A third part of the trees of righteousness on the earth did not survive (the other two thirds stay righteous). And all grass (representing sinful mankind in general) is burned up by the message (meaning they reject the Gospel truth).
First Vial of God’s Complete Executed Wrath (Revelation 16:2) judges:
- Wrath poured out on the earth (we don’t see any trees of righteousness) because the earthly people have chosen to worship and honor/fear the beast-like kingdoms of men, including the beast church kingdoms of men, rather than God.
- دریافت حقیقت این قضاوت موعظه شده برای انسان حیوان مانند دردناک است. از این رو زخمی دردناک (دردناک و نفرت انگیز) و دردناک بر همه زمینیان می افتد. (توجه داشته باشید: هنگامی که اولین فرشته شیپور در مکاشفه 8: 7 به صدا در آمد، یک سوم تمام درختان و تمام علف های سبز سوختند، که نشان دهنده تأثیر موعظه کلام خدا بر کسانی است که به نظر عادل هستند (درختان انصاف) و گناهکاران (علف) اما بیرون ریختن شیشه ها، پایان نهایی قضاوت خداوند است، در نتیجه، زمین تنها چیزی است که یک بار باقی می ماند. تمام درختان و علف ها سوخته است: showing us in the final judgments of the preached wrath-vials, that everyone that is earthly and breast-like will not be able to endure the preaching of sound doctrine.)
270 بعد از میلاد - آغاز دوره دوم کلیسا: اسمیرنا
تاریخ:
- اولین صومعه در جهان توسط آنتونی در مصر (270 پس از میلاد) تأسیس شد و زندگی زاهدانه را ترویج کرد. (این تبدیل به یک «شکل خداپرستی» ظاهری جدید برای پوشاندن شرایط فاسد کلیسا برای سالهای آینده میشود.)
- For the first time (in AD 272) church leaders ask a Roman emperor to arbitrate an internal dispute (which the Apostle Paul taught specifically against in his first epistle to the Corinthians.) This becomes the beginning of Church leadership seeking political partnerships for power with earthly leaders.
- در طول چند قرن بعدی از قدرت یابی رهبران کلیسا است که رهبران کلیسا آنقدر به یکدیگر حمله می کنند که از نظر جغرافیایی بر اساس پادشاهی های مردانه تقسیم می شوند.
Letter to the second church, Smyrna (Revelation 2:8-11) shows:
- Now among the true Christians, there is a significant number of people who are fake Christians that have snuck in. They are called “the synagog of Satan.” They are focused on pleasing men, not God. (Note: When the candlestick is removed, you no longer have enough light to clearly tell who has entered into the place of worship.)
- Smyrna is warned that in the future they will be suffering great persecution because of hypocrisy among them, and they are exhorted to be true to the death.
باز شدن مهر دوم (مکاشفه 6: 3-4) نشان می دهد:
- دیگر صدای رعد و برق از رعد و برق انجیل به گوش نمی رسد، (چون نور شمعدان حذف شده است.)
- The horse has turned red (representing blood-guilty) and Jesus is not riding it. It has a new rider in control who uses a “great sword” (misusing the Word of God) to take away peace, so that people are fighting each other, and using the scriptures to do it.
شیپور دوم (مکاشفه 8: 8-9) هشدار می دهد:
- A great mountain that used to be the church (with burning love) came down to the level of the sea of people (and has been quenched there). And because of this, a third part of the souls that had life in the sea, have now died of sinful blood-guiltiness.
دومین شیشه خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16:2) قضاوت می کند:
- در حال حاضر کل دریای مردم کسانی که به انجیل کامل پاسخ نمیدهند - به خاطر خون گناه مردهاند (نه فقط یک سوم مانند شیپور دوم). شما باید با تمام قلب، روح، ذهن و قدرت خود به خدا خدمت کنید - یا اصلاً. پس اگر باز هم بخواهید با دریای دنیوی مردم (مذهبی یا غیر مذهبی) آمیخته شوید، قطعاً از نظر روحی در آنجا خواهید مرد.
530 بعد از میلاد - آغاز عصر سوم کلیسا: پرگاموس
تاریخ:
- در سال 530 پس از میلاد امپراتور ژوستینیان این امتیاز را به اسقف رومی اضافه کرد که از سایر پدرسالاران کلیسای معروف آن زمان درخواست تجدید نظر کند و اسقف در روم (پاپ) را بالاتر از دیگران قرار دهد.
- پاپ بونیفاس دوم (پاپ از 530 تا 532) شماره گذاری سال ها در تقویم جولیان را از Ab Urbe Condita به Anno Domini تغییر داد. ("... و فکر کنید زمان و قوانین را تغییر دهید..." دانیال 7:25)
- در 6 ژوئن 533، حاکم ژوستینیان نامهای به پاپ میفرستد و مدعی میشود که او رئیس تمام حوزههای قضایی دیگر است و همه اسقفها باید او را به عنوان رئیس به رسمیت بشناسند.
- بعد از میلاد 534 - ژوستینیان اقتدار پاپ و کلیسای کاتولیک رومی را در مجموعه مدون جدید خود از قوانین روم قرار می دهد. این قانون جدید، شهروندی بدون عضویت در کلیسای کاتولیک را غیرممکن میکرد. تلاش برای بدعت گذاری را امکان پذیر کرد و پرستندگان بت پرست را به عنوان قتل نامید و روحانیون کاتولیک را با حقوق ویژه مورد حمایت قرار داد.
- کتاب مقدس به منبر زنجیر شده است تا مردم عادی آن را نشناسند و روحانیون را قادر می سازد تا آن را علیه مردم به نفع خود به کار گیرند.
- False pagan doctrines are mixed with the Word of God.
نامه به کلیسای سوم، پرگاموس (مکاشفه 2: 12-17) نشان می دهد:
- Satan has established a seat of authority right amongst where true Christians would gather, and true Christians were suffering persecution and being slain, right in the church! (The persecution that Smyrna was warned of would come, has come.)
- False doctrines are being taught according to the spirit and method of the Old Testament Balaam, “who taught Balac to cast a stumblingblock before the children of Israel, to eat things sacrificed unto idols, and to commit fornication.” Balaam did this because he wanted earthly riches and power with the earthly King. (Just as the Catholic Pope, Cardinals and Bishops would do the same.)
- Additionally, there were those amongst them that hold the doctrine of the Nicolaitanes (claiming to be married to Jesus, and yet being unfaithful by flirting with sin and Satan), which thing God hates. (The Catholic church would come to love all kinds of mixed in doctrines that were carryovers from paganism.)
- عیسی هشدار می دهد، اگر توبه نکنید، من با شمشیر دهانم با شما می جنگم: کلام خدا.
باز شدن مهر سوم (مکاشفه 6: 5-6) نشان می دهد:
- اسب اکنون با تاریکی روحانی سیاه شده است.
- سوار اسب سیاه کلمه (غذای معنوی) را برای نفع شخصی وزن می کند و در نتیجه قحطی معنوی در زمین به دلیل کمبود غذا رخ می دهد. فقط به اندازه کافی خدمت می شود که یک روح به سختی بتواند از نظر معنوی زنده بماند.
شیپور سوم (مکاشفه 8: 10-11) هشدار می دهد:
- روحانیت کاتولیک سقوط کرده (که به عنوان یک ستاره تلخ سقوط کرده به نام "افسنتین" نشان داده می شود) بر روی آب های روحانی که برای نوشیدن به مردم داده می شود، افتاده است. در نتیجه مردم تلخ می شوند (که نشان دهنده تلخ شدن و گناهکار شدن یک سوم آب است). عیسی گفت که آب کلمه و روح که توسط یک خدمت واقعی موعظه می شود، زندگی و شفا را به ارمغان می آورد. اما آبهایی که روحانیون کاتولیک میآورند، تلخ است، زیرا چگونه آن را دستکاری میکنند: حتی برای توجیه آزار و اذیت و کشتن صالحان. و به همین دلیل، بسیاری از جانها در قلب خود تلخ می شوند و از نظر روحی می میرند.
سومین شیشه خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16:4-7) قضاوت می کند:
- رودخانه ها و چشمه های آب اکنون هستند همه آنها به خون تبدیل شده اند، زیرا همه آنها به خون تبدیل می شوند (در ترومپت سوم فقط یک سوم تحت تأثیر قرار گرفتند). و رسول واقعی که این ظرف داوری را ریخت، میگوید: «تو عادل هستی، ای خداوند که هستی، بودی، و خواهی بود، زیرا چنین داوری کردی. زیرا آنها خون اولیاء و انبیا را ریخته اند و تو به آنها خون نوشیدن داده ای. زیرا آنها شایسته هستند.»
- خداوند آنها را مقصر خون دانسته و به نیابت از مقدسان واقعی خود که رنج کشیده اند انتقام گرفته است!
1530 پس از میلاد - آغاز دوره چهارم کلیسا: تیاتیرا
تاریخ:
- خادمان واقعی با استفاده از چاپخانه و ترجمههای محلی کتاب مقدس به زبان محلی بسیار بیشتر قادر به انتشار حقیقت انجیل بودند. این دانش کتاب مقدس در مورد انجیل واقعی کلید الهام بخشیدن به جنبش اصلاحی بود که در دهه 1500 به ثمر نشست.
- اصلاحات زمانی آغاز می شود که اصلاح طلبان پروتستان علیه فسادهای کلیسای کاتولیک موضع می گیرند. اما به جای اینکه فقط از کلام خدا به عنوان راهنمای خود استفاده کنند، شروع به ایجاد اعتقادنامه خود و فرموله کردن هویت های کلیسایی خود می کنند.
- اولین هویت کلیسای جداگانه در سال 1530 با اعتراف آگسبورگ آغاز شد. بعداً تعداد بیشتری از آنها پیروی کردند و مسیحیان را به گروه ها و عقاید مختلف تقسیم کردند.
- اثر معنوی این است که تأثیر مستقیم کلام خدا و روح خدا را از بین ببرد، زیرا انسان، آشکارا از بسیاری از کلام برای مزیت استفاده می کند، کنترل سازمان های کلیسایی زمینی آنها را به دست گرفته و به ساختن آنها ادامه می دهد، نه اینکه اجازه دهد روح القدس برای هدایت ساختن پادشاهی واحد خدا.
نامه ای به کلیسای چهارم (مکاشفه 2: 18-29)، تیاتیرا نشان می دهد:
- اکنون کار انجیل زیادی در حال انجام است، زیرا عیسی در پرگاموس وعده داد که با «شمشیر دهان خود»، کلام خدا، علیه اقتدار کلیسای کاتولیک مبارزه خواهد کرد.
- But God also has a big problem with Thyatira because the spiritual Jezebel you have allowed to prophesy among you. She is doing some of the exact same things before that I warned Pergamos not to do. Now I am warning you, because that Jezebel spirit is introducing false doctrines that will divide you and kill the true Word of God and Holy Spirit working among you.
- If you don’t correct this, your Jezebel spiritual off-spring (born of the corrupt doctrine seed) will spiritually die and most of the next generation will be spiritually dead!
- “Whosoever is born of God doth not commit sin; for his seed remaineth in him: and he cannot sin, because he is born of God.” ~ 1 John 3:9
- اما حقیقتی که دارید، محکم به آن بچسبید، مبادا همه آن را از دست بدهید.
باز شدن مهر چهارم (مکاشفه 6: 7-8) نشان می دهد:
- Now the war horse has become a mixture of the previous horses: white, red, and black, so that it is pale in color. And it has a spirit that is following this horse named: “Death and Hell”.
- سوار این اسب قدرت دو اسب قبلی را دارد: اسب سرخ و اسب سیاه. به طوری که می تواند با شمشیر بکشد (سوء استفاده از کلام خدا) و همچنین می تواند با گرسنگی بکشد (با اطعام نکردن مردم از کل کلمه خدا).
- Additionally, this horse can leverage the human beast-like kingdoms of the earth to get its evil work done, and then spiritual death and hell follows.
- «...و بر ربع زمین به ایشان قدرت داده شد تا با شمشیر و گرسنگی و با مرگ و با وحوش زمین بکشند» ~ مکاشفه 6: 8
- آیا کلیساهای پروتستان تقریباً یک چهارم زمین را احاطه نکرده اند؟
شیپور چهارم (مکاشفه 8:12) هشدار می دهد:
- یک سوم از خورشید، ماه و ستاره ها تاریک شده اند. اینها چیزهای معنوی را نشان می دهند:
- Sun represents the New Testament (which is the true light of Jesus)
- ماه نشان دهنده عهد عتیق است (که مقداری از نور خورشید را منعکس می کند)
- ستارگان نشان دهنده خدمت هستند (مانند ستاره بیت لحم، یک خدمت واقعی مردم را به سوی عیسی هدایت می کند)
- So what happens when a third of each of these becomes dark? Many other ideas and agendas start to get mixed into the Word, which darkens spiritual understanding, and divides the beliefs and the people into different denominational sects.)
چهارمین شیشه خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16: 8-9) قضاوت می کند:
- Now God sets the record back straight on the Word of God (after the fourth trumpet warned a third of the Word was darkened). Now God anoints a true ministry with the Holy Ghost fire, and with the pure full brightness of the sun (the true full light of the New Testament.) This fiery preaching of the sun of clear truth, scorches people that are dead in the religious hypocrisy of churches, because they cannot hid behind a third part of darkness anymore.
- «و چهارمین فرشته شیشه خود را بر خورشید ریخت. و قدرت به او داده شد تا مردم را با آتش بسوزاند. و مردم از گرمای شدید سوختند و به نام خدایی که بر این بلاها قدرت دارد کفر گفتند و توبه نکردند تا او را جلال دهند.» ~ مکاشفه 16:8-9
1730 پس از میلاد - آغاز عصر پنجم کلیسا: ساردیس
تاریخ:
- پس از تقریباً 200 سال استارتآپهای متعدد کلیسای پروتستان، یک رکود معنوی غالب وجود دارد که در آن افراد در وابستگی به کلیسا مستقر شدهاند، اما با این حال مبارزه و کنترل گناه هنوز در زندگی آنها کار میکند. در واقع، اکثر سازمانهای مختلف کلیسای پروتستان یک باور اعتقادی نادرست غالب دارند (مشابه کلیسای کاتولیک و برخلاف متون مقدس) مبنی بر اینکه همه باید هر چند وقت یکبار به گناه خود ادامه دهند، حتی اگر نجات پیدا کنند.
- In the midst of this prevailing spiritual death, there begins to be small groups of individuals who begin to seek God for a greater reality of consecration and holiness in their lives. During this time in history called the “Great Awakening” there are many preachers condemning sin, but only a few of them are leading people completely into holy living by the Holy Spirit infilling. (Some of these few holiness preachers are found among the Moravians and those associated with the John & Charles Wesley and the Methodist movement.)
نامه به کلیسای پنجم، ساردیس (مکاشفه 3: 1-6) نشان می دهد:
- Jesus tells them that what he warned them of in Thyatira, has now happened: “you have a name that thou livest, and art dead” – claiming identity with Christ, but still dead in your sins. Strengthen any faith and truth you have left, or else that will die also. I have not found your works perfect (in holiness) before God. What spiritual life you have (like the Apostles before Pentecost) is ready to die under a strong temptation. I know what is in your heart, regardless of what is on the outside.
- You need to awakened! Because if you don’t, I will come upon you at an hour you are not expecting it. So his words reflect the parabel of the ten virgins (Matthew 25:1-13). Five were wise and had burning lamps/candlesticks. Five allowed their burning love to go out, and could not enter into the marriage feast.
- هنوز چند نفر هستند که لباس روحانی خود را نجس نکرده اند و با من راه خواهند رفت، زیرا شایسته هستند.
باز شدن مهر پنجم (مکاشفه 6: 9-11) نشان می دهد:
- There are a lot of sacrificed lives under the altar of sacrifice because of persecutions of the past. (The blood and ashes under the altar spiritually represents those who were martyred for their Christian testimony.) These persecutions came because of the three destroying war horses and their riders identified in the three previous seals: red horse, black horse, and the pale horse. What this spiritually shows us is that God remembers them, and their tears. These under the altar are lifting up their voice to God to avenge them of their adversaries who killed them. God tells them to wait a little longer, the time of God’s wrath judgement is coming (and does start to come in the opening of the sixth seal).
شیپور پنجم (مکاشفه 9: 1-11) هشدار می دهد:
- Warns that there is a fallen star ministry that opens up a bottomless pit message by preaching the “sting of the death of sin”, but does not provide the full truth needed to deliver souls completely from sin. Therefor there are people seeking how to spiritually crucify the flesh (or kill the fleshly man), but they are not finding it. Consequently the fallen star message pains the conscience of the listeners with the “sting of death” (painful like unto a scorpion sting) but does not lead them to a way of relief. Their works are not found perfect (in holiness) before God. Their only hope is to find a true minister that can show them the truth.
- Note: This ministry’s message would painfully affect the conscience of the hearers, and not show them the full way of dying out to sin, or crucifying the flesh, through the power of the Holy Spirit. And this painful “stinging” would go on for “five months” or 150 spiritual days/years, until the next church age.
- «و به آنها داده شد که آنها را نکشند، بلکه پنج ماه عذاب کنند، و عذابشان مانند عذاب عقرب بود که مردی را بزند.» ~ مکاشفه 9:5
شیشه پنجم خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16:10-11) قضاوت می کند:
- ویال بر روی صندلی مرجع وحش ریخته می شود. اقتدار وحش در طبیعت وحشی بشر نهفته است بدون اینکه روح القدس خدا در درونش حکمرانی کند. شفافیت شیشه پنجم به کسانی که صادق هستند این امکان را می دهد که کاملاً تقدیس شوند تا ماهیت آنها از طریق حضور روح القدس در درونشان الهی شود.
- This carnal, fleshly beast nature is the seat that is in the hearts of people who worship beast-like “Christianity” where they continue with a fleshly sinful beast-like nature (as opposed to the divine nature of God through crucifying the old sinful man, and the infilling of the Holy Spirit.) When the full gospel is preached, holiness in heart through the infilling of the true Holy Spirit is included. Those who do not have or want holiness within, find this message causes very painful sores. And in their spiritual pain, instead of seeking God for healing relief, they use their tongue to strike back at God by blaspheming (speaking disrespectfully about God and his Word.) So this vial is God’s vengeance of painful sores against a false ministry (exposed by the fifth trumpet angel) who would not preach the full truth on sanctified holiness. It is God’s revenge for the painful scorpion stings that this false ministry stung others with. God has returned the pain they caused, back upon the very “tongues” that gave the painful singing message. “…and they gnawed their tongues for pain”
1880 پس از میلاد - آغاز عصر ششم کلیسا: فیلادلفیا
تاریخ:
- علاوه بر تاریخ فساد کلیسای کاتولیک، اکنون تاریخ 350 سال دیگر از تقسیمات پروتستانی و آموزه های گیج کننده را ثبت کرده است. آن مسیحیان که شدیداً به هدف روحالقدس طمع کردهاند، متقاعد شدهاند که زمان تقدس واقعی در قلب و زندگی، و سقوط دیوارهای فرقهگرایی فرا رسیده است! یک جنبش قوی به سمت تقدس و وحدت کامل انجیل، همراه با پیام مکاشفه "از بابل بیرون بیایید قوم من!" (مکاشفه 18:4)
- و به این ترتیب، یکی از بزرگترین نبردهای حقیقت در برابر دروغ های نفاق در "مسیحیت" جعلی آغاز می شود. بسیاری از مؤسسات مذهبی توسط خدمت مسح شده که حقیقت روشنی از کتاب مقدس را موعظه می کند، از جمله کتاب مکاشفه، به عنوان فاسد افشا می شوند.
- بسیاری از مردم برای دوری از کسانی که حقیقت کامل را موعظه می کنند، فرار کرده و زیر عبای آموزه های دروغین و هویت های کلیسایی تقسیم شده خود پنهان می شوند.
نامه به کلیسای ششم، فیلادلفیا (مکاشفه 3: 7-13) نشان می دهد:
- Those in spiritual white garments from Sardis, have now in Philadelphia had the windows of heavenly inspiration opened to them, and no one but Jesus can shut that door. (The door of the marriage feast spoken of in the parabel of 10 virgins.)
- Anyone left of the synagogue of Satan (who snuck into the church back in the Smyrna church age, and during all the years of mixed-in hypocrisy) are going to be shown who the true people of God are. And they will be made to acknowledge the truly righteous. (They have been caught “unaware” just as Jesus warned would happen to them back in Sardis.)
- Jesus warns Philadelphia: God has power to keep the saints holy and in unity. So don’t let any man steal this crown of righteousness God has given to his people.
- God now is giving his identity to his people, (instead of a divided church identity): “…I will write upon him the name of my God, and the name of the city of my God, which is new Jerusalem, which cometh down out of heaven from my God…” (Revelation 3:12). God is doing the identifying now (not man), and he is identifying the true church of God.
- «اما اساس خدا با داشتن این مهر ثابت است، خداوند کسانی را که از او هستند می شناسد. و هر که نام مسیح را میبرد از گناه دور شود.» (دوم تیموتائوس 2:19)
باز شدن مهر ششم (مکاشفه 6: 12-17) نشان می دهد:
- یک زلزله بزرگ معنوی ناگهان اتفاق می افتد.
- The scripture preached by Peter on the day of Pentecost is quoted in the opening of the Sixth Seal, because this time is a movement similar in unity and holiness to the beginning of the Gospel day. And just like on the day of pentecost, hypocrites are being exposed.
- Stars representing false ministers are also being exposed as a fallen ministry.
- هر کوه و جزیره ای از دین دروغین که توسط انسان ایجاد شده است از مکان های خود خارج می شود.
- مردم برای کوه ها و صخره های دین خود گریه می کنند تا آنها را از خشم بزرگ خدا که تبلیغ و آشکار می شود پنهان کنند.
شیپور ششم (مکاشفه 9:13 - 11:13) هشدار می دهد:
- یک کشتار معنوی بزرگ در جریان است. همه منافقان در معرض فریب آنها و ارواح شیطانی پشت سر آنها قرار می گیرند.
- فرشته/پیامآور قدرتمند، خود عیسی، پیام مکاشفه را به خدمت انتخابی خود میگشاید و به آنها دستور داده شده است که آن را به بسیاری از ملل موعظه کنند.
- The battle of the Word of God and the Spirit of God against the hypocrisy of mankind is further revealed (in chapter 11 of Revelation)
ششمین شیشه خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16:12-16) قضاوت می کند:
- جریان قلبی (یا هر همدردی) را که به سوی ریاکاری "مسیحیت" سقوط کرده است، خشک می کند. این کار به این دلیل انجام می شود که «پادشاهان شرق»، قوم واقعی خدا، بتوانند به بابل روحانی (مسیحیت جعلی) لشکرکشی کنند و مردم را از ریاکاری او نجات دهند. (پیشگویی عهد عتیق بیان میکرد که کوروش و ارتشش شهر بابل با دیوارهای باستانی را ویران خواهند کرد. او این کار را با تغییر مسیر رودخانه فرات انجام داد، بنابراین جریان به بابل خشک شد. سپس لشکریانش میتوانند از بستر خشکشده رودخانه به داخل شهر لشکرکشی کنند. )
- پس از خشک شدن این رودخانه از بابل روحانی، ارواح ناپاک در دل مردمی که با روح نفاق بابلی همدردی می کنند، آشکار می شود و با گرد هم آوردن افراد مذهبی برای مبارزه با حق، واکنش نشان می دهند. و به ما اخطار داده شده است که لباسهای روحانی خود را "بدون لک" نگه داریم، در غیر این صورت توسط این ارواح ناپاک جمع شده و از نظر روحی نابود خواهیم شد.
1930 پس از میلاد (تقریبا) - آغاز عصر هفتم کلیسا: لائودیسه
توجه: آغاز این آخرین عصر کلیسا به طور خاص از مکاشفه قابل شناسایی نیست، زیرا دوره ای از روزهای / سال های روحانی به هیچ وجه برای ششمین دوره کلیسا تعیین نشده است. همچنین دوره ای از روزها / سالها برای طول هفتمین دوره نهایی کلیسا تعیین نشده است. اما یک ویژگی معنوی وجود دارد که برای مدتی در آغاز عصر کلیسا هفتم اتفاق می افتد. یک دوره سکوت روحانی در کلیسا "به مدت نیم ساعت".
تاریخ:
- The holiness and unity reformation movement of the Western world enters a time of self confidence, self reliance, and self protection, as many ministers again begin to take greater control and to solidify their vision of the church’s identity. The Holy Spirit still is with the church, but cannot powerfully work as long as ministers become more concerned about their own opinions and agendas. Thus the powerful spiritual earthquakes of the sixth church age have significantly reduced in their impact upon society, and in the church, producing a type of “spiritual silence”. Next, ministers again actually begin to create groups within the movement, and further weaken God’s ability to work through them. And so the Western church greatly diminishes in true numbers.
- در همین حال، پس از یک دوره سکوت معنوی در آن سوی جهان، و در برخی از معنوی ترین تاریک ترین مکان ها: خود خدا، بدون مفاسد و ناامیدی یک وزارتخانه غربی، شروع به برافراشتن بزرگترین جنبش احیا از آن روز می کند. پنطیکاست به ویژه در چین، و در بحبوحه آزار و شکنجه شدید کمونیسم، خداوند قومی را برمی خیزد تا به دعوت خود برای رسیدن به بقیه جهان گمشده ادامه دهند. اما با گذشت زمان، یک وزارتخانه سقوط کرده از جهان غرب دوباره شروع به نفوذ به برخی از این جنبش بزرگ در حال انجام در چین می کند تا آن را فریب دهد و مانع شود.
- به تدریج، بقایای کوچکی از جنبش قدوسیت/وحدت کلیسا، همراه با بسیاری دیگر که شروع به روشنگری می کنند، از ولرمی خود بیدار می شوند. اینها شروع به رسیدن به آنجا می کنند «چشمان مسح شده به گل چشم» تا شاید دوباره شروع به دیدن تصویر بزرگتر از کار خدا کنند که برای انجام آن فراخوانده شده اند!
نامه به لائودیسه (مکاشفه 3: 14-22) نشان می دهد:
- The church has taken on the attitude that they are spiritually “rich and increased with goods and in need of nothing.” As warned in Philadelphia, men are starting to take away the crown from the church. So Jesus warns us that we have spiritually actually become “wretched, miserable, poor, blind, and naked.”
- شورای عیسی برای غلبه بر کلیسا: مایل باشید که از طریق آزمایش های آتشین و کلام از طریق امتحان ایمان خود بگذرید تا ما دوباره از نظر معنوی غنی شویم. به خاطر گروه ها و محافظت از خود، لکه ها را از جامه های خود پاک کنید تا دوباره پاک شوید. چشمان ما را با اشتیاق روح القدس به دعوت و هدف خدا مسح کن تا بتوانیم دوباره ببینیم.
- عیسی به همان تعداد که دوست دارد، توبیخ و تصحیح می کند: «پس غیرت داشته باشید و توبه کنید.»
- Jesus is knocking on the heart door of the church. He is on the outside wanting in, to share his sacrificial love. But most of the church is not interested in becoming a sacrifice.
- بعد می بینیم که دری به سمت تخت بهشت که در فیلادلفیا گشوده شد، هنوز به روی لائودیسیا باز است، اگر آنها دوباره به دعوت خدا برای آنها پاسخ دهند:
- «بعد از این نگاه کردم و اینک دری در آسمان گشوده شد و اولین صدایی که شنیدم مانند شیپور بود که با من صحبت می کرد. که گفت: «بیا اینجا تا چیزهایی را که باید بعد از آن باشد به تو نشان خواهم داد.» ~ مکاشفه 4:1
باز شدن مهر هفتم (مکاشفه 8: 1-6) نشان می دهد:
- It starts out with silence in “heavenly places in Christ Jesus” for the space of about a half an hour, in the spiritual gospel day clock.
- We see a gathering of the seven trumpet angels (in the presence of God, not the presence of their denominational leaders) that are given trumpets. But they are not sounding yet. They have the light of the Revelation, but not the anointing, yet.
- صحنه ای شبیه قربانی صبحگاهی و شامگاهی (عبادت معبد عهد عتیق) وجود دارد که ابتدا باید انجام شود. بنابراین فرشته/پیام آور دیده می شود که ایستاده است تا "قربانی شام" را رهبری کند و در محراب طلایی در حضور خدای متعال بخور بدهد. این فرشته فقط می تواند کاهن اعظم عهد جدید، عیسی مسیح باشد، زیرا هیچ کس دیگری این مقام را در برابر تخت خدای قادر مطلق ندارد.
- توجه: اکنون عصر روز انجیل است.
- According to the pattern of the evening sacrifice, we see the prayers of “all saints” being offered with the incense on the Golden Altar by Jesus Christ. (The ashes of the seventh seal sacrifice must reach the ashes of those under the altar. The ones identified in the fifth seal.)
- سپس عیسی آتش روح القدس را به زمین می اندازد و «صداها و رعد و برق و رعد و برق و زلزله» روحانی به گوش می رسد.
- Then, and only then, are the trumpet angels now anointed of the Holy Spirit, with the ability to blow their trumpets.
شیپور هفتم (مکاشفه 11:15-19) هشدار می دهد:
- اعلامیه: "همه پادشاهی ها از آن خداست!" باید بر هر هدف و برنامه خودخواهانه بشر غلبه کرد. اینگونه است که مقدسین واقعی آزاد می شوند!
- «و امّتها خشمگین شدند و غضب تو فرا رسید، و زمان مردگان، تا داوری شوند، و به بندگانت، انبیا، و مقدسین و آنانی که از نام تو میترسند، پاداش بدهی. کوچک و بزرگ؛ و باید آنانی را که زمین را ویران می کنند نابود سازند. و معبد خدا در آسمان گشوده شد و در معبد او تابوت عهدش دیده شد و برق و صداها و رعد و برق و زلزله و تگرگ شدید بود.» ~ مکاشفه 11:18-19
- The Seventh Trumpet actually blows all the way through to the end of chapter 15, and along the way exposes the kingdoms of the beasts within chapter 12 and 13.
هفتمین شیشه خشم اعدام شده خدا (مکاشفه 16:17-21) قضاوت می کند:
- روح نافرمانی در همه بشر، به ویژه انسان مذهبی، کاملاً مورد قضاوت قرار گرفته است. "انجام شده است!" (مکاشفه 16:17)
- بابل معنوی به طور کامل افشا شده و به سه بخش بت پرستی، کاتولیک و پروتستانتیسم تقسیم شده است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که تأثیر معنوی فاسد او را از زندگی قوم واقعی خدا کاملاً از بین ببریم.
- So next, one of the angel/messengers pouring out the vials of wrath, fully reveals the exposed spirit of Babylon in chapter 17.
- سپس برای تکمیل قضاوت، خود عیسی مسیح، به عنوان فرشته ای با قدرت عظیم و که جهان را با جلال خود سبک می کند، اعلام می کند: "قوم من از او بیرون بیایید!" (مکاشفه 18:4)
بنابراین امروز در هفتمین روز از روز انجیل هستیم. فقط خدا زمان دقیق پایان نهایی تمام زمان های زمینی را می داند، اما وقتی این اتفاق بیفتد، روز داوری نهایی برای همه وجود خواهد داشت.
نمودار زیر یک نمودار کامل روز انجیل است که بسیاری از نمادهایی را که قبلاً از مکاشفه در مورد آنها صحبت شده است - در یک نوع تصویری از جدول زمانی تاریخی نشان می دهد. (برای دریافت نسخه اصلی تصویر بر روی عکس کلیک کنید.)

پس اکنون، آیا به یاد دارید که ما هنوز باید شناسایی کنیم که چگونه می توان از 1600 فرلنگ، اندازه گیری مسافت، برای تقریبی زمان از 270 پس از میلاد (آغاز عصر کلیسای اسمیرنا) تا 1880 پس از میلاد (آغاز کلیسای فیلادلفیا) استفاده کرد. سن). اگر نقشه ای از جایی که هفت کلیسای آسیا در زمان اولین نوشته مکاشفه در آن قرار داشتند، بیاورید، متوجه می شوید که آنها در آسیای صغیر به شکل تقریباً دایره ای و متوالی به یکدیگر نزدیک هستند. واقع در ترکیه امروزی.)
در اینجا دو نقشه از محل قرارگیری هفت کلیسا آورده شده است:
https://www.about-jesus.org/seven-churches-revelation-map.htm
بنابراین، اگر در نقشه باستانی هفت شهر آسیا که در مکاشفه ذکر شده است به آن نگاه کنید: به دنبال همان ترتیب متوالی موجود در مکاشفه، مسافت تقریبی که از Smyrna شروع می شود، تا Pergamos، سپس به Thyatira، سپس به و از طریق ساردیس و به پایان می رسد. در فیلادلفیا، تقریباً 1600 فرلنگ فاصله دارد. (یک فرلونگ باستانی یا استادیای یونانی بین 607 تا 630 فوت است. شما می توانید این فاصله 1600 فرلنگ را در نقشه های گوگل بررسی کنید، پیوندی که در بالا نشان داده شده است، جایی که هفت سایت باستان شناسی شهرهای آسیا در مکاشفه در نقشه شناسایی شده اند. )
شما نمی توانید با پیمودن مسیر دیگری بین آن شهرها به همان اندازه 1600 فرلونگ برسید. بنابراین فاصله جغرافیایی برحسب فرلنگ معادل جدول زمانی تاریخی در سال است: "فضای 1600 فرلنگ" بسیار تقریبی به 1610 سال است که از 270 پس از میلاد (اسمیرنا) تا 1880 پس از میلاد (فیلادلفیا) گذشت. و باز هم این تاریخهای تاریخی همگی تقریبی هستند، که در واقع به احتمال زیاد اختلاف 10 را جبران میکند. توانایی ما برای تعیین تاریخها محدود به محدودیتهای ما در درک و محدودیتهای دقت تاریخهای ثبت شده در تاریخ توسط مورخان است. اما درک خداوند از فاصله و زمان کامل است.
بنابراین اکنون، به طور خلاصه، جدول زمانی تاریخی مکاشفه به شرح زیر است:
- 33 بعد از میلاد - روز تقریبی پنطیکاست، عصر کلیسای افسس آغاز می شود
- 270 بعد از میلاد - تقریباً عصر کلیسای اسمیرنا آغاز می شود
- 530 بعد از میلاد - تقریباً عصر کلیسای پرگاموس آغاز می شود
- 1530 پس از میلاد - تقریباً عصر کلیسای تیاتیرا آغاز می شود
- 1730 پس از میلاد - تقریباً عصر کلیسای ساردیس آغاز می شود
- 1880 پس از میلاد - تقریباً عصر کلیسای فیلادلفیا آغاز می شود
- 1930 پس از میلاد - تقریباً عصر کلیسای لائودیسه آغاز می شود که با دوره "سکوت در بهشت" آغاز می شود. (آن دوره سکوت مطمئناً برای چین به پایان رسید زیرا در اواخر دهه 70 مردم دوباره در روستاها نجات یافتند و در دهه 1980 به عنوان یک احیای بزرگ به یکباره شروع شد. از تقریباً وجود نداشتن به میلیون ها نفر افزایش یافت. امروز.)
- آگهی ؟ - پایان تمام زمان های زمینی و ابدیت آغاز می شود.

آخرین شناسایی اعصار کلیسا در مکاشفه
در مکاشفه فصل 17، هشتمین وحش آخر مکاشفه، و فاحشه بابل سوار بر این جانور را می بینیم. این جانور نهایی نشان دهنده گرد هم آمدن همه ادیان و دولت ها در سازمان های جهانی شورای جهانی کلیساها و سازمان ملل متحد است.
در قرون وسطی یا تاریک تاریخ، کلیسای کاتولیک اصولاً در این نقش زمینی با این نوع اقتدار و قدرت جهانی از طریق نفوذ معنوی و سیاسی ایستاد. در نتیجه در قرون وسطی، مکاشفه او را به عنوان یک جانور نشان می دهد. اما در دو عصر پایانی کلیسا در روز انجیل: شورای جهانی کلیساها و سازمان ملل متحد (که با عنوان جامعه ملل شروع به کار کردند) به این نقش گام نهادند. کلیسای کاتولیک دیگر نمیتواند مستقیماً این قدرت یا اقتدار را اجرا کند، بنابراین باید از طریق این جانور نهایی که نماینده همه دولتهای جهان است کار کند. در نتیجه، فاحشه بابل (به ویژه نماینده کلیسای کاتولیک، اما همچنین شامل نفوذ سیاسی کلیساهای دیگر) بر بالای این جانور می نشیند. این نشان دهنده توانایی او در نفوذ و دستکاری سیاست از طریق رهبران دولت ملل است. پاپ و واتیکان در هر کشوری سفیران رسمی دارند و هر زمان که لازم باشد با رهبران مختلف جهان ارتباط مستقیم دارند. هیچ رهبری مذهبی دیگری به این نوع نفوذ جهانی گسترده در زمین ندارد.
اما این جانور مکاشفه 17 که بابل بر آن سوار است، مدتهاست که وجود داشته است، زیرا این جانور مانند دولتهای مردانی است که بر روی زمین حکمرانی میکنند. و مکاشفه با نحوه توصیف هر جانور در مکاشفه به ما بینشی نسبت به این واقعیت می دهد:
- جانور اژدها نشان دهنده بت پرستی در مکاشفه فصل 12 بود: هفت سر و ده شاخ. با تاج هایی بر روی هفت سر، نشان می دهد که قدرت یک پادشاه برای اجرای اقتدار برای حکومت بر همه هنوز در "سر" رم متمرکز است.
- جانور کاتولیک مکاشفه فصل 13 چنین داشت: هفت سر و ده شاخ. با تاجهایی بر ده شاخ، نشان میدهد که قدرت برای اجرای اقتدار غیرمتمرکز است و در اختیار پادشاهان مختلف هر ملت است.
- و در حال حاضر نیز جانور هشتم نهایی، نماینده سازمان ملل در مکاشفه فصل 17 است: هفت سر و ده شاخ. اما هیچ تاجی بر روی این جانور وجود ندارد و نشان می دهد که قدرت اجرای اقتدار تا حد زیادی دیگر در اختیار پادشاهان مستقل نیست. اما با رهبران سیاسی از انواع مختلف، که معمولاً به شیوهای برای دورههای اداری انتخاب میشوند: دیکتاتورها، رهبران حزب کمونیست، روسای جمهور، کنگرهها، پارلمانها و غیره.
به نظر می رسد هفت سر و ده شاخ الگوی مشخصی از شباهت را در اینجا نشان می دهند ...
اما هنوز رازی در مورد این فاحشه فریبنده و جانور وجود دارد. رازی که فرشته داوری می خواهد هم جان و هم ما را نشان دهد. بنابراین در توصیف جانور مکاشفه 17 می گوید:
«جانوری که دیدی بود و نیست. و از گودال بی انتها بالا خواهند رفت و به هلاکت خواهند رسید و ساکنان روی زمین تعجب خواهند کرد که نامشان از ابتدای جهان در کتاب حیات نوشته نشده است، چون وحشی را که بود ببینند، و نیست، و هنوز هم هست.» ~ مکاشفه 17:8
جانوری که (در بت پرستی وجودی قابل مشاهده داشت) و نیست (برای مدتی در کاتولیک پنهان است) و در عین حال (دیگر از طریق پروتستانیسم پنهان نیست که از گودال بی انتها بیرون می آید به عنوان بت پرستی در لباس میش. همین پروتستان. /جانور بت پرست به جهانیان دستور داد که در قالب سازمان ملل برای وحش تصویری بسازند: اینها از نظر روحی در واقع در طول تاریخ مسیحیت یک جانور با هفت سر و ده شاخ هستند.
مکاشفه به ما نشان میدهد که بشر بدون خدا، همان موجودی قدیمی است که شبیه به هیولا است، بدون توجه به اینکه در طول زمان چه شکلی به خود میگیرد. بنابراین حکومت هایی که بشر تشکیل می دهد همیشه حیوان وار هستند. بنابراین در تاریخ ما ابتدا جانور بت پرست را می بینیم که سپس زیر پوشش جانور کاتولیک رومی پنهان می شود. و سپس "بیرون آمدن" بت پرستی مجدداً از طریق پروتستانیسم سقوط کرده که در ادامه به ایجاد ماکت یا تصویر دیگری از جانور در جامعه ملل میپردازد که بعداً به سازمان ملل تبدیل شد - که هر دوی آنها هشتمین جانور هستند.
این جانور هشتم است زیرا در پیشگویی های کتاب مقدس (از دانیال و مکاشفه) قبل از این هشتمین هفت حیوان وجود داشت:
- جانور شیر با بال های عقاب - نماینده پادشاهی بابل باستان (دانیال 7:4)
- جانور خرس - نماینده پادشاهی ماد و پارس (دانیال 7:5)
- جانور پلنگ - نماینده پادشاهی یونان (دانیال 7:6)
- جانور وحشتناک - نماینده پادشاهی روم (دانیال 7:7)
- جانور اژدها - که به طور خاص نشان دهنده بت پرستی در روم است "فرقه امپراتوری" امپراتوران روم که چند سال پس از اولین آمدن عیسی مسیح شروع شد و در طول زندگی مسیح بر روی زمین به وقوع پیوست. (مکاشفه 12:3)
- جانور - نماینده کاتولیک (مکاشفه 13:1)
- وحشی مانند بره که مانند اژدها صحبت می کند - نماینده پروتستانیسم است (مکاشفه 13:11)
آفرینش این هشتمین جانور در ششمین دوره کلیسا به وجود آمد. و بنابراین با انعکاس این زمان، مکاشفه هفت سر وحش را شناسایی میکند تا نشان دهد که پادشاهیهای جانوران مختلف از مردان در طول هر دوره از روز انجیل (یکی برای هر عصر کلیسا) وجود دارد. و بنابراین در زمانی که این هشتمین جانور نازل میشود، ششمین عصر پادشاهی جانوران و ششمین عصر کلیسا است: فیلادلفیا.
اما تداوم سرهای جانور، (نشان داده شده با چگونگی متوالی بودن آنها در طول زمان) نشان می دهد که این جانور نهایی اساساً همان جانور در طول تاریخ است.
«و این است ذهنی که حکمت دارد. هفت سر هفت کوه است که زن بر آن می نشیند. و هفت پادشاه هستند: پنج نفر سقوط کرده اند و یکی است و دیگری هنوز نیامده است. و وقتی آمد، باید فاصله کوتاهی را ادامه دهد. و آن وحشی که بود و نیست، او هشتمین است و از آن هفت نفر است و به هلاکت میرود.» ~ مکاشفه 17:9-11
«و هفت پادشاه هستند: پنج نفر سقوط کردند، و یکی…» یکی (ششمین پادشاهی جانوران - ششمین سر) که در عصر ششم کلیسا وجود دارد: جامعه ملل است. «...و دیگری هنوز نیامده است. و وقتی آمد، باید فاصله کوتاهی را ادامه دهد.» پادشاهی جانوران (سر هفتم - در دوره هفتم کلیسا) که پس از ششم خواهد آمد، سازمان ملل است.
«و از هفت ...» نشان می دهد که اساساً همان جانور است که در طول تاریخ شکل های متفاوتی به خود گرفته است.
این هشتمین جانور آخر به هلاکت خواهد رسید، به این معنی که آخرین پادشاهی جهانی انسان-جانور (نماینده سازمان ملل متحد و همه ادیان ساخته شده توسط انسان) است، این حیوانی است که در روز قیامت نهایی همراه با بابل معنوی فاحشه بابلی که بر روی این هشتمین جانور سازمان ملل نشسته است، نمایانگر نهایت فساد مذهبی است، فسادی که زمانی کلیسا بود، اما برای قدرت زمینی خود را فاسد کرد. او به ویژه در کلیسای کاتولیک شجاع است. و گرچه جانور هشتم از این فاحشه کلیسای کاتولیک متنفر است، آنها همچنان اجازه میدهند که ریاکاری او وجود داشته باشد، زیرا بدون این ریا، جانور هیچ دفاعی در برابر حقیقت ناب انجیل ندارد.
«و ده شاخ که بر وحش دیدی، اینها از فاحشه متنفر خواهند شد و او را ویران و برهنه خواهند کرد و گوشت او را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزاند. زیرا خدا در دل آنها نهاده است که اراده او را به انجام برسانند و موافقت کنند و پادشاهی خود را به وحش بدهند تا سخنان خدا محقق شود.» ~ مکاشفه 17:16-17
اگرچه بسیاری از مردم جهان از شر او متنفرند، اما برای اهداف سیاسی و برای ارائه پوششی (و نه درمان) برای زندگی گناه آلود خود، آنها همچنان با او معاشقه می کنند و به او احترام می گذارند. این بسیار آشکار شد زمانی که پاپ جان پل در سال 2005 درگذشت. رهبران هر کشوری برای ادای احترام در مراسم خاکسپاری او آمدند.
پادشاهی روحانی بابل برای هر کسی که قلبی صادق دارد به پایان رسیده است. و پادشاهی زمینی او به زودی به پایان می رسد. اما پادشاهی خدا برای همیشه در بهشت ادامه خواهد داشت!
عروس واقعی مسیح برای همیشه به عیسی تعلق دارد!
«کسی که این چیزها را گواهی میدهد، میگوید: «بیتردید من به سرعت میآیم. آمین با این حال، خداوند عیسی بیا.» ~ مکاشفه 22:20