آیا رابطه ای بین وضعیت کلیسا در لائودیسه (مکاشفه 3: 14-22) و عبادتگاه بهشتی که در فصل 4 مکاشفه شرح داده شده است وجود دارد؟ یا، آیا این دو موضوع آنقدر متفاوت هستند که به دلیل عدم تداوم بین این دو، لازم است بعداً در فصل های جداگانه تفکیک شوند؟ من معتقدم یک رابطه انتقادی بین این دو فصل وجود دارد که باید برای ما از همه مهمتر باشد و امروز باید توجه ما را جلب کند!
امروز برای کلیسا بسیار مهم است که ما به طور کلی از وضعیتی که در لائودیسه توصیف شده است، به حضور خدا و تخت او که در فصل 4 توضیح داده شده است، برسیم! و ما باید آن را به روشی که یوحنای رسول انجام داد، انجام دهیم، و نه آن گونه که ما فکر می کنیم.
نامه به لائودیسیان خطاب به کلیسا بود - به ما. نه "آنها" بلکه "ما". به ویژه خطاب به وزارتخانه بود!
آیا تا به حال در کتاب مقدس توجه کردهاید که رهبران بسیار عابد قوم خدا، در زمانهای معنوی بسیار ضعیف، خودشان شخصاً با وضعیت اسفناکی که در میان آنها بود، شناسایی میکردند:
«و روی خود را به سوی یهوه خدا نهادم تا با دعا و نیایش و با روزه و گونی و خاکستر طلب کنم. خدای مخوف، عهد و رحمت را نسبت به دوستداران او و نگهبانان اوامر او حفظ می کند. ما گناه کردهایم و مرتکب گناه شدهایم، و بدکاری کردهایم، و حتی با عدول از احکام و احکام تو، عصیان کردهایم: (دانیال 9: 3-5).
«و در قربانی شام از سنگینی خود برخاستم. و جامه و ردای خود را پاره کردم، به زانو افتادم و دستان خود را به سوی یهوه خدای خود دراز کردم و گفتم: ای خدای من، شرم دارم و سرخم می شوم که صورت خود را به سوی تو بلند کنم، ای خدای من. گناهان ما بر سر ما فزونی مییابد و گناهان ما تا آسمانها میشود.» (عزرا 9:5-6)
این مردان مؤمن و مؤمن قطعاً مشکل نبودند، اما در شفاعت مشکل، مشکل را «ما» تشخیص دادند. آیا موسی و به ویژه ناجی خود ما این کار را نکردند؟ موسی تا آنجا پیش رفت که گفت: «اسم مرا هم از کتاب محو کن». و ناجی ما حتی فراتر رفت!
زیرا او او را برای ما گناهکار ساخته است که هیچ گناهی نمی دانست. تا ما در او عدالت خدا شویم.» ~ دوم قرنتیان 5:21
مطمئناً نجات دهنده ما با ما و وضعیت اسفناک گناه ما همذات پنداری کرد! او نه تنها آمد تا شخصاً با ما کار کند، بلکه حاضر بود بهخاطر کاری که ما انجام داده بودیم، به طرز وحشتناکی رنج بکشد.
آیا می توانیم مشکلات کلیسا را امروز شناسایی کنیم؟ نه فقط جماعت محلی ما، بلکه با همه کسانی که هر جا که هستند، خون شسته شده اند. آیا کلیسای عیسی (همه نجات یافتگان روی زمین) دغدغه ماست؟ آیا ما واقعاً با همه آنها همذات پنداری می کنیم؟ آیا بسیاری از «ما» دوباره پراکنده و به هویتهای مختلف و حتی آموزههای عجیب تقسیم نشدهاند، همه زیر چتر هویت «کلیسای خدا» یا «کلیسا»؟
از این که گفتم «ما» ناراحت شدی؟ من سعی نمی کنم خادمان واقعی را که در راه مسیح صادق و وفادار بوده اند، کوچک جلوه دهم. من معتقدم کلیسا هنوز وجود دارد و زنده است و همیشه بوده است. اما چه اتفاقی میافتد که به هر دلیلی شکافی رخ دهد؟ آیا همه کسانی که فوراً پراکنده می شوند به عقب می روند؟ آیا همه گوسفندان واقعی فوراً میفهمند «چه کسی کیست» وقتی اتهامات اشتباه از جهات مختلف میآیند تا گیج شوند؟ آیا گوسفندانی نیستند که از نظر قوه تشخیص ضعیفتر از دیگران باشند، اما همچنان گوسفند هستند؟ آیا ما فقط آن گوسفندها را «حذف می کنیم» یا قربانی می کنیم. آیا ما قادریم هنوز نیاز آنها را شناسایی کنیم؟ آیا ما هنوز مانند عیسی شبان خوب هستیم که حاضر بود 99 را ترک کند تا آن یکی را نجات دهد؟
یا آنقدر نگران «گوسفندان خود» هستیم که نمیتوانیم نقشه خدا برای گوسفندانش را در نظر بگیریم؟ آیا آنها همه گوسفندان او نیستند؟ و اگر چنین است، آیا سزاوار نیست که آنها را به افتخار و ستایش او جمع کند؟
آیا یک کلیسای خدا، یک نام خانوادگی و «...یک بدن و یک روح وجود ندارد، چنانکه شما به یک امید دعوت خود خوانده می شوید. خداوند واحد، ایمان واحد، تعمید واحد، خدای واحد و پدر همه، که بالاتر از همه، و به واسطه همه، و در همه شماست.» آیا خادمان داده نشده اند «» برای تکمیل مقدسین، برای کار خدمت، برای ساختن بدن مسیح: تا زمانی که همه ما در وحدت ایمان و شناخت پسر خدا بیاییم، به یک انسان کامل، به اندازه قد و قامت پری مسیح: تا از این پس دیگر فرزندی نباشیم، به این سو و آن سو پرتاب شده باشیم...»
وقتی با لائودیسه شناسایی میشویم، متوجه میشویم که فقط علائمی برای پاک کردن در میان کلیسا نداریم. عصر لائودیسه به عنوان اسفناک ترین وضعیت توصیف می شود!
از مکاشفه فصل سوم آیات 14 تا 22:
"من تو را بیرون خواهم آورد..." - در آستانه طرد شدن توسط مسیح
«تو میگویی» اما «نمیدانی» - ما معتقدیم که خوب هستیم، اما تقریباً تمام شدهایم. در واقع، ما از میان هفت کلیسایی که عیسی به آنها نوشت، تنها ما هستیم که جرأت میکنیم در حضور خداوند چیزی بگویم، و ما اعلام میکنیم: «من میدانم که از نظر روحانی در کجا هستم. من به هیچ کمکی نیاز ندارم.» (اگرچه غنای فیزیکی می تواند در اینجا اعمال شود، من معتقدم که نظر "غنی و با کالاها افزایش یافته است" به ویژه در مورد غنای معنوی صدق می کند زیرا مکاشفه یک کتاب روحانی است.)
پس چه چیزی در مورد خودمان نمی دانیم؟ عیسی گفت:
"بدبخت" - همان کلمه ای که پولس رسول به کار برد وقتی گفت: "زیرا من از شریعت خدا پس از انسان درونی لذت می برم: اما در اعضای خود شریعت دیگری می بینم که با شریعت ذهن من می جنگد و مرا به اسارت می برد. به شریعت گناه که در اعضای من است. ای بدبخت که هستم! چه کسی مرا از بدن این مرگ نجات خواهد داد؟» (رومیان ۷:۲۲-۲۴) آیا ما هنوز شاهد رفتارهای بسیار رقتبار در اطراف کسانی که ادعا میکنند کلیسا هستند، نیستیم؟ غالباً این جسمانیت شکل «سطح بالاتر معنویت» به خود می گیرد، اما چیزی جز غرور و حسادت جسمانی نیست.
"بدبخت" - همان کلمه ای که پولس رسول به کار برد وقتی گفت: "اگر فقط در این زندگی به مسیح امید داشته باشیم، از همه مردم بدبخت تریم." (اول قرنتیان ۱۵:۱۹) آیا تمام امید ما بیشتر و بیشتر به این میشود که از خدمت به مسیح در اینجا چه مزایایی میگیریم؟ با به وجود آمدن مشکلات، ما تمایل داریم که فقط در مورد «بدبختی» شاهد باشیم. ما برای خدمت به مسیح دچار آزمایشاتی خواهیم شد، اما امید شادی ما چیست؟
«فقیر» - «فقیری که به فقیر ستم میکند، مانند بارانی است که هیچ غذایی باقی نمیگذارد». (امثال ۲۸:۳) آیا پیام به گمشدگان بدون نشان دادن دلسوزی و رحمت چیزی جز قضاوت نیست؟ آیا قلب ما به شدت مشتاق است و به گمشدگان می رسد؟ یا «دفاع از انجیل» ما چیزی بیش از ظلم به گمشدگان بدون محبت و رنج طولانی برای نیازهای پرورش و شفقت آنها شده است؟ آیا ما این حکمت را از دست دادهایم: «من برای ضعیفان ضعیف شدم تا ضعیفان را به دست بیاورم: من همه چیز را برای همه مردم آفریدهام تا بتوانم به هر طریقی برخی را نجات دهم.» آیا دیدهایم که فقرای کلیسا به دیگر فقرای کلیسا ظلم میکنند تا از هویت کلیسایی خود محافظت کنیم؟ آیا دلیل این است که ما در اینجا چیزهای زیادی برای محافظت داریم زیرا سرمایه گذاری بسیار کمی در "آنجا" انجام داده ایم؟
"کور، کر و برهنه" - آیا عیسی از این نوع کلمات برای توصیف هر یک از کلیساهای دیگر در مکاشفه نامه استفاده کرد؟ گوش کن، عیسی و رسولان، و اشعیا از این کلمات برای توصیف برخی از بدترین شرایط مذهبی استفاده کرد! (نگاه کنید به: اول یوحنا 2:8-11، دوم پطرس 1:4-9، اشعیا 56:10-11، رومیان 11:7-10، متی 23:16-19، متی 15:19، اشعیا 42:18- 23، مکاشفه 16:13-15)
عیسی در واقع حداقل یک چیز خوب در مورد هر یک از کلیساهای قبلی داشت. اما تنها چیز خوبی که در مورد لائودیسه می گوید این است که هنوز آنها را دوست دارد. «هر کس را دوست دارم توبیخ و تنبیه میکنم؛ پس غیرت داشته باشید و توبه کنید.» (مکاشفه 3:19)
من آن را نمی فهمم. بسیاری از ما معتقدیم که در آخرین عصر کلیسای لائودیسه هستیم. ما معتقدیم که خیلی چیزها را میدانیم و به خوبی درک میکنیم، با این حال وقتی در مورد لائودیسه میخوانیم، در واقع فقط یک چیز خوب برایمان داشتیم، و آن دخالت خارقالعاده رحمت عیسی است!
من شخصاً در مورد جایی که امروز به عنوان کلیسا هستیم، احساس "گرم و مبهم" نمی کنم. زندگی در لبه «جنگ زده» راهی برای ادامه خدمت به خدا با اطمینان و اطمینان نیست. آیا واقعاً می توانیم باور کنیم که در آخرین عصر لائودیسه کلیسا هستیم و به شدت نگران نباشیم؟
بنابراین جواب چیست؟ همه ما "ما" باید به طور جدی به توصیه های عیسی در مورد چگونگی اصلاح این موضوع گوش دهیم و از آنها پیروی کنیم:
برای رسیدگی به وضعیت «فقیر» ما: «به تو توصیه میکنم طلای آزموده شده در آتش را از من بخر تا ثروتمند شوی». به عنوان وزارتخانه، ما می دانیم که او در مورد ایمانی صحبت می کند که در آتش آزمایش شده است:
«از آنجا بسیار خوشحال میشوید، هر چند اکنون برای یک فصل، در صورت لزوم، به دلیل وسوسههای متعدد در سختی هستید: تا آزمایش ایمان شما، که بسیار گرانتر از طلایی است که از بین میرود، هر چند با آتش آزمایش شود، ممکن باشد. در هنگام ظهور عیسی مسیح برای ستایش، احترام و جلال یافت شد. که در حال حاضر او را نمی بینید، اما ایمان دارید، از شادی ناگفتنی و سرشار از جلال شادی می کنید.» ~ اول پطرس 1:6-8
من می دانم که همه ما از نظر مفهومی این را درک می کنیم، اما آیا واقعاً آن را می خریم؟ عیسی گفت که ما نیاز داریم «آن را از او بخریم» نه اینکه فقط آن را مفهوم سازی کنیم.
چه مشکلات دیگری برای تلاش ایمان ما در افق وجود دارد؟ آیا مشکلات مسئولیت و محاکمه وزیران واقعاً «گرانبها» هستند؟ آیا ما با تضاد گناهکاران و منافقان دینی با لطف برخورد می کنیم؟ آیا وقتی ایمان ما با آتش آزموده می شود، ستایش و عزت و جلال است؟
عیسی در ادامه توصیه میکند: «...و جامه سفید، تا ملبس شوی و شرم برهنگی تو ظاهر نشود...»
هر جایی در مکاشفه که قوم خدا را در عبادت، در حضور واقعی پروردگارمان، و پیروزمندانه به نبرد توصیف میکند، با لباس سفید یافت میشوند:
«و در اطراف تخت بیست و چهار کرسی بود. و بر سرشان تاجهایی از طلا بود.» ~ مکاشفه 4:4
«بعد از این دیدم، و اینک، جماعت عظیمی که هیچکس نمیتوانست آنها را شمارش کند، از تمام قومها، اقوام، و قومها، و زبانها، با جامههای سفید و نخلها در برابر تخت و در حضور بره ایستاده بودند. در دستان آنها؛ و با صدای بلند ندا کرد و گفت: نجات خدای ما که بر تخت نشسته است و بره.» ~ مکاشفه 7:9-10
«و هفت فرشته از معبد بیرون آمدند که هفت بلا را داشتند، در حالی که کتان خالص و سفید پوشیده بودند و سینههای خود را با کمربندهای طلایی بسته بودند.» ~ مکاشفه 15:6
«و جامه آغشته به خون بر او پوشیده بود و نام او را کلام خدا می نامند. و لشکرهایی که در آسمان بودند سوار بر اسبهای سفید با لباسهای کتانی نازک و سفید و تمیز به دنبال او رفتند.» ~ مکاشفه 19:13-14
من معتقدم که لباس سفید شامل پاک شدن از لکه های بی تفاوتی، غرور و سردی نور و معرفت بدون عشق فداکارانه است.
«و اگر چه من عطای نبوت دارم و همه اسرار و همه دانش را درک می کنم. و اگر چه ایمان کامل دارم تا کوهها را برکنم و صدقه نداشته باشم، هیچ هستم.» ~ اول قرنتیان 13:2
«اینها لکههایی در اعیاد صدقه شما هستند، وقتی با شما مهمانی میکنند، بدون ترس خودشان را تغذیه میکنند. درختانی که میوهشان خشک میشود، بدون میوه، دوبار مرده، از ریشه کنده میشود.» ~ یهودا 12
ما همچنین می دانیم که اگر این نوع نقاط وجود داشته باشد، ما هدف آسانی برای ارواح مذهبی می شویم.
«و دیدم که سه روح ناپاک مانند قورباغه از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی دروغین بیرون آمدند. زیرا آنها ارواح شیاطین هستند که معجزه می کنند و نزد پادشاهان زمین و تمام جهان می روند تا آنها را در نبرد آن روز بزرگ خدای متعال جمع کنند. اینک من به عنوان یک دزد آمده ام. خوشا به حال کسی که مراقب باشد و جامه های خود را حفظ کند، مبادا برهنه راه برود و شرمساری او را ببینند.» ~ مکاشفه 16:13-15
آیا گله در لائودیسه به راحتی توسط این ارواح ناپاک پراکنده نشده است؟
عیسی نصیحت خود را با گفتن این جمله به پایان رساند: «...و چشمانت را به مرکب مسح کن تا ببینی.»
«برای خود گنجهایی در زمین جمع نکنید، جایی که پروانه و زنگ فساد میکند، و دزدان میشکنند و میدزدند، بلکه برای خود گنجهایی در بهشت جمع کنید، جایی که نه پروانه و نه زنگ فاسد میکند، و نه دزد میشکند و نه دزدی: آنجا که گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود. نور بدن چشم است، پس اگر چشم تو مجرد باشد، تمام بدنت پر نور خواهد بود. اما اگر چشم تو بد باشد، تمام بدنت پر از تاریکی خواهد بود. پس اگر نوری که در توست تاریکی است، آن تاریکی چقدر بزرگ است! هیچ کس نمی تواند به دو ارباب خدمت کند: زیرا یا از یکی متنفر خواهد بود و دیگری را دوست خواهد داشت. وگرنه به یکی می چسبد و دیگری را تحقیر می کند. شما نمی توانید خدا و مامون را بندگی کنید.» ~ متی 6:19-24
امروزه اغلب در میان وزارتخانه (و مردم) میل چشم به جای تمرکز بر هدف و کار خداوند، "دوبرابر" بوده است. در نتیجه، مکاشفه عیسی مسیح در جریان نبوده است.
«تا خدای خداوند ما عیسی مسیح، پدر جلال، روح حکمت و مکاشفه را در شناخت او به شما عطا کند: چشمان عقل شما روشن شود. تا بدانید امید دعوت او چیست و ثروت جلال میراث او در قدیسان چیست.» ~ افسسیان 1:17-18
آیا ما قادر به "خرید آن" هستیم؟ من در مورد نصیحت عیسی صحبت می کنم.
«هر کس را دوست دارم توبیخ و تنبیه میکنم؛ پس غیرت داشته باشید و توبه کنید. اینک، من بر در ایستاده، میکوبم، اگر کسی صدای مرا بشنود و در را بگشاید، نزد او میآیم و با او شام میخورم و او با من.» ~ مکاشفه 3:19-20
در اناجیل عیسی به ما گفت که او در است. اما این دری که او اکنون از آن صحبت میکند، دری است که ما کنترل میکنیم، نه او. و عیسی در بیرون آن است و میخواهد وارد شود. این دری که به روی عیسی بستهایم چیست؟ ممکن است در باشد یا قلب ما؟ آیا عیسی توسط اهداف و علایق کلیسایی خودمان از قلب ما خلع شده است؟ آیا روح القدس واقعاً در کلیسا حاکم است؟
منظور از «شام با او و او با من» است. قرار نبود عشای ربانی صرفاً یک مراسم باشد، اما عیسی گفت که "این بدن من است که برای شما شکسته شده است" و "این است خون من که برای شما ریخته می شود". عیسی میگوید که از ما میخواهد در شکستن و ریختن به او بپیوندیم - به عنوان یک قربانی.
«به هر که پیروز شود، به او میدهم که با من بر تخت من بنشیند، چنانکه من نیز پیروز شدم و با پدرم بر تخت او نشستهام.» ~ مکاشفه 3:21
چگونه عیسی غلبه کرد تا بتواند با پدرش بر تختش بنشیند؟ آیا او تسلیم "نه به اراده من، بلکه اراده تو باشد" و سپس قربانی نشد؟ ... آیا ما آن را برای خودمان می خریم؟
«کسی که گوش دارد، بشنود که روح به کلیساها چه می گوید.»
ظاهراً یوحنای رسول گوش شنوایی برای شنیدن داشت و بر آنچه لائودیسه را آزار می داد غلبه کرد زیرا در کتاب مقدس بعدی به ما می گوید:
«بعد از این نگاه کردم، الفو اینک دری در آسمان گشوده شد و اولین صدایی که شنیدم مانند شیپور بود که با من صحبت می کرد. که گفت: «بیا اینجا تا چیزهایی را که باید بعد از آن باشد به تو نشان خواهم داد.» و بی درنگ در روح بودم و اینک تختی در آسمان قرار داشت و یکی بر تخت نشست.» ~ مکاشفه 4: 1-2
درِ قلب جان باید کاملاً باز باشد، زیرا او در دیگری را دید که از قبل باز بود: در بهشت! توجه: این واقعیت که این درب بهشت قبلاً باز بود، در فیلادلفیا به ما گفته می شود، جایی که عیسی به آنها می گوید:
«این چیزها را میگوید آن که مقدس است، آن که راست است، کسی که کلید داوود را دارد، کسی که باز میکند و کسی نمیبندد. و می بندد و هیچ کس باز نمی کند. من کارهای تو را می دانم: اینک دری باز پیش روی تو قرار داده ام و هیچ کس نمی تواند آن را ببندد...» ~ مکاشفه 3: 7-8
هیچ کس نمی تواند درب بهشت را که وحی از تاج و تخت می آید ببندد (و می دانیم که در فیلادلفیا، مهر ششم، درب بهشت قطعاً باز بود.) بنابراین تنها دری که می توانست مانع از آن شود، همان دری است که ما داریم. کنترل! من معتقدم عیسی در حال ضربه زدن است که "زمان قربانی کردن فرا رسیده است" اما مشکل این است که همه ما آماده نیستیم، بنابراین با بسته نگه داشتن درب قلبمان از خود محافظت می کنیم. هموطنان عزیز، به همین دلیل در پست دیگری می پرسم "نیم ساعت سکوت چگونه شکسته می شود؟" چگونه می توان سکوت را شکست، اگر یک قربانگاه مشترک قربانی وجود نداشته باشد که همه با هم قربانی کنند؟
یوحنای رسول قطعاً با بقیه مقدسین در عبادت قربانی بود، زیرا به ما میگوید: «و بیدرنگ در روح بودم و اینک تختی در آسمان برپا شد و یکی بر تخت نشست.» جان یک روح نبود، مثل من و شما یک انسان بود. اما او در روح پرستش قربانی بود. به همین دلیل است که او در وهله اول برای دریافت وحی انتخاب شد:
«من یوحنا که برادر شما نیز هستم و در مصیبت و در ملکوت و شکیبایی عیسی مسیح همراهم، برای کلام خدا و شهادت عیسی مسیح در جزیرهای که پاتموس نامیده میشود، بودم. من در روز خداوند در روح بودم و از پشت سر خود صدای بلندی مانند شیپور شنیدم...» ~ مکاشفه 1:9-10
یحیی به پاتموس تبعید شد و از مصیبت رنج می برد، و با این حال هنوز در روح پرستش می کرد. من فکر می کنم این ظاهرا چیزی است که لازم است. مطمئناً برای جان کارساز بود. و هنگامی که برای یوحنا مؤثر واقع شد، خود را نه تنها، بلکه با لشکر عظیمی از آسمان در حال پرستش خدا یافت.
از لائودیسه تا تاج و تخت در بهشت در فصل 4 - من معتقدم که وابستگی مهمی وجود دارد: به دقت از توصیه عیسی مسیح به لائودیسیان پیروی کنید.
به هر حال، اگر متوجه نشدید، نامه به فاتحان در لائودیسه در فصل 3 آیه 22 متوقف نمی شود. تا پایان فصل 22 ادامه دارد.
وزرای عزیز خداوند: آیا آن را میخرید؟ یا آیا فکر می کنید چیزی وجود دارد که من در درک خود گم کرده ام؟
توجه: این پیام منعکس کننده برخی از بینش های معنوی از متون مقدس بین پیام "بیدار شدن" به لائودیسه و باز شدن هفت مهر توسط عیسی "بره" است. برای درک بهتر دیدگاه سطح بالا از مکاشفه، می توانید "نقشه راه وحی"