در فصل 13 مکاشفه، فریب مسیحیت دروغین، در تصویر یک جانور، آشکار می شود. در نتیجه، در مکاشفه فصل چهاردهم، اکنون میتوانیم ببینیم که زمانی وجود دارد که مردمی با دید روشنتری از حقیقت کتاب مقدس و زندگی مسیحی واقعی وجود دارند. به دلیل این دید واضح تر، این مسیحیان هم اکنون می توانند ریاکاری بابل (که نشان دهنده مسیحیت کاذب و بی وفا است) را ببینند. در نتیجه آنها توانایی موضع گیری در برابر این نفاق را دارند.
اما پایان فصل چهاردهم پیامی را نشان می دهد که باید از وقایع ذکر شده پیروی کند. و این پیام انگور زمین (میوه دین فاسد) را نشان می دهد که در شراب خشم خدا درو می شود و فشرده می شود. دلیل اینکه این امر ضروری است، این است که اکثر مردم از ثمره آموزه های فاسد دینی رهایی نمی یابند، مگر اینکه بر آنها حکم شود.
چرا مکاشفه اینقدر پر از قضاوت های قوی خداست؟
فقط قضاوت های پیام آشکار وحی خدا می تواند مردم را کاملاً از تفکر و استدلال جسمانی خود رها کند. و فارغ از روح دروغی که فریب آن را خورده اند. فشار پیام قضاوت مطبوعاتی شراب برای رهایی آنها طراحی شده است. اما برای کسانی که عاشق آموزه های نادرست و ریا هستند، قضاوت به شدت ناخوشایند است!
«زیرا ترقی نه از مشرق، نه از غرب و نه از جنوب می آید. اما خدا قاضی است: یکی را فرو میگذارد و دیگری را برپا میکند. زیرا در دست خداوند جامی است و شراب سرخ است. پر از مخلوط است. و او از آن می ریزد، اما همه شریران زمین آنها را می ریزند و می نوشند.» ~ مزمور 75:6-8
بنابراین آنچه که این چشم انداز چاپ شراب به ما نشان می دهد این است که روح خدا همیشه دین فاسد را مورد قضاوت قرار داده است، حتی زمانی که آنها یک کلیسای برجسته و واضح برای انجام کار نبودند. در تمام عصر روز انجیل، ریاکاری در شراب قضاوت های خشم آلود خدا ریخته شده است. این به این دلیل بود که دیگران هنوز هم در مورد درست و نادرست درک درستی داشته باشند و با وجود فساد، آنچه را که درست است انجام دهند. امروز، موعظه واقعی وحی از یک خدمت واقعی (که در کتاب مقدس زیر توسط رسولان فرشته نمادین شده است) نشان خواهد داد که واقعاً در طول تاریخ چه اتفاقی برای کسانی افتاده است که قلبی بابلی (کمتر از وفادار) داشتند.
«و فرشته دیگری از معبدی که در آسمان است بیرون آمد، او نیز داس تیز داشت. و فرشته دیگری از مذبح بیرون آمد که بر آتش قدرت داشت. و با صدای بلند نزد صاحب داس تیز فریاد زد و گفت: «داس تیز خود را فرو کن و خوشههای انگور زمین را جمع کن. زیرا انگورهای او کاملاً رسیده است. و فرشته داس خود را در زمین افکند و تاک زمین را جمع کرد و آن را در شراب بزرگ خشم خدا انداخت. و شرابخانه در بیرون شهر پایمال شد، و خون از شرابخراب، حتی تا افسار اسب، به فاصله هزار و ششصد فرسنگ بیرون آمد.» ~ مکاشفه 14:17-20
از زمانی که عیسی برای اولین بار انجیل را برای ما آورد، این قدم زدن در ماشین پرس ادامه داشته است. اما برای فضای «1600 فرلونگ» باید خارج از شهر برجسته خدا، که اورشلیم جدید، کلیسای واقعی خدا است، انجام میشد.
«من به تنهایی بر شراب کوبیده ام. و از قوم هیچ کس با من نبود. و خون آنها بر جامه های من پاشیده خواهد شد و من تمام لباس خود را لکه دار خواهم کرد. زیرا روز انتقام در قلب من است و سال رهایی من فرا رسیده است. و من نگاه کردم و کسی نبود که کمک کند. و من تعجب کردم که کسی نیست که حمایت کند. و خشم من، مرا حمایت کرد. و مردم را با خشم خود زیر پا می گذارم و آنها را در خشم خود مست خواهم کرد و قوت آنها را به زمین خواهم ریخت.» ~ اشعیا 63:3-6
متن این کتاب مقدس در اشعیا نیز با تطهیر افراد برجسته برای خدا ارتباط دارد. چگونه؟ با زیر پا گذاشتن فساد آموزه های نادرست و پرستش های دروغین. و بدون کمک شهر (کلیسای برجسته) خدا هنوز کار را به انجام رساند.
«بیدار، بیدار، برخیز، ای اورشلیم که جام خشم او را به دست خداوند نوشیدهای. ته کاسه جام لرزه را نوشیده ای و درآورده ای. در میان همه پسرانی که او به دنیا آورده است، کسی نیست که او را راهنمایی کند. و کسی نیست که او را به دست همه پسرانی که بزرگ کرده است بگیرد.» ~ اشعیا 51:17-18
چرا مکاشفه نشان می دهد که خون حتی تا لگام اسب جاری می شود؟
خون روی لباسها و «تا لگام اسب» در مکاشفه 14، خشن داوری را نشان میدهد. این همان چیزی است که برای ایزابل، که یک نوع فاحشه بابلی در عهد عتیق است، نیز اتفاق افتاد.
«و گفت: او را بیانداز. پس او را انداختند و مقداری از خون او بر دیوار پاشیدند و روی اسب ها: و او را زیر پا گذاشت.» ~ دوم پادشاهان 9:33
این داوری به ویژه در مورد قضاوت های نادرست «مسیحیت» سقوط کرده است، جایی که اقتدار حاکم بر به اصطلاح «کلیساهای مسیحی» از قدرت خود برای کنترل مردم با پیام دروغین خود سوء استفاده می کند. آنها مسیحیان بی گناه واقعی را محکوم می کنند و شرارت خود را توجیه می کنند. بنابراین آنها تا "عروس های اسب" یا قدرت های کنترل کننده گناهکار هستند. آنها مصمم شدند که از زبان خود برای بدگویی به بیگناهان استفاده کنند!
«...اگر کسی در کلام توهین نکند، او یک انسان کامل است و می تواند تمام بدن را مهار کند. اینک ما لقمههایی در دهان اسبها میگذاریم تا از ما اطاعت کنند. و ما تمام بدن آنها را می چرخانیم. همچنین کشتیها را بنگرید که اگرچه بسیار بزرگ هستند و بادهای تند رانده میشوند، اما با سکان بسیار کوچکی به هر کجا که فرماندار بخواهد میچرخند. با این حال زبان عضوی کوچک است و به چیزهای بزرگ می بالد. بنگر که یک آتش کوچک چه چیز بزرگی را شعله ور می کند! و زبان آتشی است، دنیایی از گناه. زبان در میان اعضای ما نیز چنین است که تمام بدن را نجس می کند و مسیر طبیعت را به آتش می کشد. و در آتش جهنم به آتش کشیده می شود. زیرا هر گونه جانوران و پرندگان و مارها و چیزهای موجود در دریا رام شده و از انسان رام شده است. این یک شیطان سرکش و پر از سم مهلک است. با آن ما خدا، پدر را برکت می دهیم. و با آن لعنت بر ما مردانی که به مَثَل خدا آفریده شده ایم. از همان دهان برکت و نفرین بیرون می آید. برادران من، این چیزها نباید چنین باشد.» ~ یعقوب 3:2-10
بسیاری از متون مقدس همین الگوی قضاوت خشم آلود خدا را در برابر بی وفایی روحانی نشان می دهند که در آن از زبان دروغین برای محکوم کردن افراد بی گناه استفاده می شود. بنابراین شرابخانه مکانی روحانی است که کلام عیسی شخصاً علیه ریاکاری قضاوت میکند.
«خداوند جمیع مردان زورمند مرا در میان من زیر پا گذاشته است و جماعتی را بر ضد من فراخوانده است تا جوانان مرا درهم بشکنند؛ خداوند باکره دختر یهودا را مانند شراب زنی زیر پا گذاشته است.» ~ مرثیه 1:15
به دلیل شبانان دروغین که تاکستان خداوند را برای خداوند مدیریت نکردند، خدا بر آنها نیز داوری خواهد کرد. عیسی به شاگردان چنین گفت.
«پس چون خداوند تاکستان بیاید، با آن کشاورزان چه خواهد کرد؟ آنها به او می گویند، او آن مردان شریر را با بدبختی نابود خواهد کرد، و تاکستان خود را در اختیار کشاورزان دیگری قرار خواهد داد که در فصل های خود میوه ها را به او خواهند داد.» ~ متی 21:40-41
در بیان بیشتر قضاوت علیه تاک افراد شرور، اعلامیه مشابهی را در تثنیه می بینیم.
«زیرا انگورشان از تاک سدوم و از مزارع غموره است، انگورهایشان انگورهای صفراوی است، خوشههایشان تلخ است، شرابشان زهر اژدها و زهر بیرحم خارخاست.» ~ تثنیه 32:32-33
بابل روحانی به طور خاص به عنوان مجرم و شایسته این قضاوت نامیده می شود.
«زیرا جمیع امّتها از شراب خشم زنای او نوشیدهاند، و پادشاهان زمین با او زنا کردهاند، و بازرگانان زمین از فراوانی غذاهای لذیذ او ثروتمند شدهاند.» ~ مکاشفه 18:3
پیشگویی های عهد عتیق نیز این موضوع را منعکس می کنند.
«از وسط بابل فرار کن و هر کس جان خود را رها کن. زیرا این زمان انتقام خداوند است. او را به او پاداش خواهد داد. بابل در دست خداوند جامی طلایی است که تمام زمین را مست کرده است. قوم ها از شراب او نوشیده اند. بنابراین ملت ها دیوانه شده اند.» ~ ارمیا 51:6-7
منظور در مکاشفه که در آن پرس شراب 1600 فرلنگ بدون شهر پیموده می شود چیست؟
داوری انجیل از شهر برجسته خدا، کلیسای روحانی واقعی خدا، آشکارتر می شود. بنابراین از دیدگاه یک شهر برجسته واقعی، می توان دریافت که برای «1600 فرلنگ» قضاوت هنوز انجام شده است، حتی بدون شهر (یک کلیسای برجسته واضح).
«من به تنهایی بر شراب کوبیده ام. و از قوم هیچ کس با من نبود. و خون آنها بر جامه های من پاشیده خواهد شد و تمام لباس خود را لکه دار خواهم کرد.» ~ اشعیا 63:3
این 1600 فرلنگ نشاندهنده زمان است و شامل 1260 سالی میشود که کلام و روح با لباس گونی و خاکستر پیشگویی کردند. (مکاشفه 11:3 و 12:6 را ببینید) و دو عصر پروتستانی را در بر می گیرد که نزدیک به سه قرن و نیم است.
از ابتدای اسمیرنا تا آخر ساردیس (آغاز فیلادلفیا): 1260 سال به علاوه تقریباً سه قرن و نیم برابر است با حدود 1600 سال. در تاریخ، جایی از در حدود 270 یا 280 بعد از میلاد تا حدود سال 1880. این تاریخ ها همه تقریبی هستند، اما از نزدیک آن دوره 1600 ساله را منعکس می کنند.
آنهایی که جدول زمانی هفت کلیسای آسیا را درک می کنند، این دوره زمانی را درک می کنند که کلیسای برجسته ای (به دور از فساد) وجود نداشت. از این رو در این زمان قدم گذاشتن بر دستگاه شراب خشم خدا ضروری بود.

برای توضیح بیشتر در مورد 1600 فرلنگ/سال: اگر نقشه ای از محل قرارگیری فیزیکی هفت کلیسای آسیا در زمانی که مکاشفه برای اولین بار نوشته شد، بیاورید، متوجه خواهید شد که آنها در یک دایره تقریباً نزدیک به یکدیگر قرار دارند. الگوی ترتیبی در آسیای صغیر (آنها در ترکیه امروزی قرار دارند.)
در اینجا نقشه ای از محل قرارگیری هفت کلیسا آورده شده است:
https://www.google.com/maps/d/u/0/edit?mid=1Mqba8ZFIZ9XzkZal12yL35tVSlDfqCGP&usp=sharing
بنابراین، اگر در نقشه باستانی هفت شهر آسیا که در مکاشفه ذکر شده است به آن نگاه کنید: به دنبال همان ترتیب متوالی موجود در مکاشفه، مسافت تقریبی که از Smyrna شروع می شود، تا Pergamos، سپس به Thyatira، سپس به و از طریق ساردیس و به پایان می رسد. در فیلادلفیا، تقریباً 1600 فرلنگ فاصله دارد. (یک فرلونگ باستانی یا استادیای یونانی بین 607 تا 630 فوت است. شما می توانید این فاصله 1600 فرلنگ را در نقشه های گوگل بررسی کنید، پیوندی که در بالا نشان داده شده است، جایی که هفت سایت باستان شناسی شهرهای آسیا در مکاشفه در نقشه شناسایی شده اند. )
شما نمی توانید با پیمودن مسیر دیگری بین آن شهرها به همان اندازه 1600 فرلونگ برسید. بنابراین فاصله جغرافیایی برحسب فرلنگ معادل جدول زمانی تاریخی در سال است: "فضای 1600 فرلنگ" بسیار تقریبی به 1610 سال است که از 270 پس از میلاد (اسمیرنا) تا 1880 پس از میلاد (فیلادلفیا) گذشت. و باز هم این تاریخهای تاریخی همگی تقریبی هستند، که در واقع به احتمال زیاد اختلاف 10 را جبران میکند. توانایی ما برای تعیین تاریخها محدود به محدودیتهای ما در درک و محدودیتهای دقت تاریخهای ثبت شده در تاریخ توسط مورخان است. اما درک خداوند از فاصله و زمان کامل است.
راه خدا اغلب از یک واعظ استفاده می کند تا ابتدا آنها را از طریق کلام خدا قضاوت کند. سپس به دنبال این هشدار خشم آلود، خداوند در نهایت خشم خود را به راه نهایی اجرا می کند.
«زیرا خداوند، خدای اسرائیل به من چنین میگوید. جام شراب این خشم را به دست من بگیر و تمام قوم هایی را که تو را نزد آنها می فرستم، بنوشان. و به خاطر شمشیری که در میان آنها خواهم فرستاد، خواهند نوشیدند، متحیر و دیوانه خواهند شد. آنگاه جام را به دست خداوند گرفتم و جمیع امّتهایی را که خداوند مرا نزد آنان فرستاده بود، مشروب ساختم.» ~ ارمیا 25:15-17
پس با این قضاوت بزرگ خدا در برابر بی وفایی دین جانورگونه و بابلی چه کنیم؟ آیا ما را عصبانی می کند؟ یا باعث می شود که دلهایمان درست شود و از خشم آینده بگریزیم؟ آیا هنوز "از بابل بیرون آمده ایم"؟
توجه: این نمودار زیر نشان میدهد که فصلهای چهاردهم و پانزدهم در کجای پیام کامل مکاشفه قرار دارند. این فصل ها نیز بخشی از پیام شیپور هفتم هستند. برای درک بهتر دیدگاه سطح بالا از مکاشفه، می توانید "نقشه راه وحی"